بازگشت به فهرست كتاب

فصل ششم

علل پیدایش سكونتگاههای جمعی

1ـ سكونتگاه جمعی متشكل:

الف‌ـ قلاع مسكون ـ بنگاه

ب‌ـ دهات كوچك كه قبیله یا عشیره خاصی در آن سكنا دارد.

2ـ سكونتگاه جمعی گسترده:

الف‌ـ دهات و روستاهای بزرگ خانوارهای مختلفی در آن سكنا دارند.

ب‌ـ شهرها و شهركها

بحث سكونتگاههای جمعی در این منطقه یا مناطق خاص دیگر می‌تواند دامنه وسیعی داشته باشد، چه در منطقه وسیع جنوب شرقی و شمال شرقی ایران كه اطراف دشت لوت و كویر نمك واقع گردیده‌اند، اینگونه سكونتگاهها بیشتر مشاهده می‌شوند.

علل پیدایش اینگونه سكونتگاههای قلعه مانند را می‌توان در ریشه و اساس نظامات زمینداری جستجو كرد زیرا فئودالیزم گسترده در تاریخ این مناطق بخصوص همیشه مورد تأیید برخی از قدرتمندان و حكام محلی بوده است. البته این نظریه كه فئودالیزم قرون وسطایی اروپای غربی كاملاً متفاوت با فئودالیزم قرون وسطایی ایران است قابل قبول می‌باشد، ولی نمی‌توان آنرا در تمام دوره‌های مختلف تاریخ ایران در اكثر ایران و در اكثر نواحی بصورت اصل مسلم پذیرفت، چه، می‌توانیم در تاریخ اوایل فتح اعراب قرن سوم و یا چهارم هجری این‌گونه بهره‌برداری از زمین و رعیت را با وجود فئودال در محل املاكش، مشاهده كنیم، لذا فئودالهای مزبور كه با پیروی از فئودالیزم غیرمتمركز، پیوسته خود را در مقابله با شورش پنهانی رعایا و از طرف دیگر در مقابله با قبایل صحرانشین كه پیوسته موقعیت تاریخی ایران را متزلزل كرده و سهمی اساسی در پیدایش و گسترش فئودالیزم مختص ایران (آسیای جنوب غربی)، كه منجر به پیدایش طبقه فئودال شهرنشین شد، داشته‌اند، می‌دیدند. بنابراین جای تعجب نیست كه در شرایط حاضر اینگونه قلاع كه تعدادی سكون و قسمتی متروك شده‌اند بوفور مشاهده گردند.

از قرن پنجم تا هفتم، روابط خاص تولیدی كه براساس نظامات مختلف زمینداری منجر به پیدایش طبقه فئودال شهرنشین گردید، ادامه داشت، اگرچه حكام و سلاطین ترك و مغول برای جمع‌آوری مال بسیار، بمنظور برطرف ساختن مخارج دربار پررونق خود، پیوسته سعی در تمركز قوای نظامی و حتی روابط زمینداری داشتند، شرایط مورد نظر بعلت موقعیت اجتماعی و اقتصادی نامناسب رعایا از طرفی و وسعت بیش از اندازه متصرفات كه می‌بایست با قشونی بسیار بر حراست آن كوشید، پیوسته به اشكالهای مختلف برمی‌خورده‌اند. چنانكه می‌بینیم بسیاری از سلاطین این دوره كه متوجه نارسایی قوای اقتصادی مبتنی بر وجود نظام زمینداری شده بودند با اقداماتی اصلاحی از جمله گسترش و توسعه بازرگانی و صنایع دستی اهتمام بسیار كردند و حتی شخصی چون غازان‌خان والجاید شهرهایی چون سلطانیخ ساختند، كه پس از فوتشان بلافاصله متروك و منهدم شد. متروك ماندن اینگونه شهرها را فقط می‌توان در اثر نارسایی نظام اقتصادی و اجتماعی آندوره از تاریخ پرتلاطم ایران دانست.

نتایج مثبت فئودالیزم متمركز كه پیوسته مورد تأیید سلاطین قرار می‌گرفت، برقراری روابط تولید مستحكم‌تری بین نواحی و بطور كلی‌تر شهر روستا بود. لذا شاهد گسترش شهرها و روستاها در این دوره هستیم و جای تعجب نیست كه چنین سالهایی مصادف با گسترش صنایع دستی و هنر سفال‌سازی باشد، چه گسترش روابط بازرگانی كه بدنبال فتح سلاطین ترك و مغول بصورت جدید و در مقیاس وسیع امكان‌پذیر گردیده بود بر ارزش اصحاب حرف كه در شهرها سكونت داشتند می‌افزود و همین دلایل كافی بود تا طبقه جدیدی بر طبقات مردم شهرنشین افزوده گردد.

در مورد شهر بم كه از نوعی فئودالیزم متمركز در منطقه خاص خودش بهره‌مند بوده، می‌توان نوعی از روابط خاص این نظام را مشاهده نمود.

در بخشهای مختلف تاریخ این شهر به اسامی افراد قدرتمندی برمی‌خوریم كه با وجود سكنا داشتن در شهر بم، املاك فراوانی در نواحی اطراف داشته‌اند، البته این موقعیت به آن حد از كمال نرسیده كه بتواند شهری بزرگ را پی‌ریزی كند، زیرا قبایل صحرانشین كه پیوسته منجر به سقوط حكومتخای متمركز محلی شده‌اند، عملاً امكان هرگونه برقراری فئودالیزم متمركز را، لااقل در حد منطقه از میان برده‌اند. این وضع اگرچه در دوره صفویه و قاجاریه، بعلت وجود حكومت قدرتمند مركزی و حكام مستبد كرمان، تضییف شده، ولی بعلت بعد ریاد مسافت بین مناطق مزبور و حكومت مركزی و از طرفی عدم وجود یك قشون یا نظامات سیاسی مشخص، اغلب در موقع فطرت حكومت مركزی مناطق مزبور دوباره بصورت جولانگاه قبایل صحرانشین در آمده است.

لذا هنوز هم در مناطق اطراف شهر بم (با توجه به این مسئله كه ارگ بم خود تا زمان قاجار و شورش آقاخان محلاتی در سال 1257 مسكون بوده است) اگرچه در شرایط حاضر دلایل گذشته برای زندگی در چنین اماكنی وجود ندارد، شاهد زندگی مردم در چنین سكونتگاههای جمعی هستیم.

”از بررسی اجتماعی و اقتصادی ”ایتالكنسولت“ در بلوچستان و سیستان و قسمتی از كرمان چنین برمی‌آید كه شهرهای بزرگ و كوچك در این نواحی بر چهار قسم‌اند:

1ـ مساكن قلعه‌ای: این نوع مساكن یا مجموعه مساكن و علت بوجود آمدن آنها را می‌توان در شرایط طبیعی و جغراقیایی منطقه جستجو كرد كمبود آب سبب می‌شود كه هر جا قنات یا شهری باشد گروهی جمع گردند و چون زندگی و زراعت در این نواحی با توجه به اینكه اغلب در كوهپایه یا دشت نزدیك به آن قرار دارد بصورت مزارع فردی نمی‌تواند انجام گیرد طبیعی است كه ده بصورت كاملاً بسته و پیچیده مطرح گردد كه چون مسأله حفاظت در مقابل هجوم اقوام وحشی و یا حتی چادرنشینان موجب بوجود آمدن حصار و برج و بارو می‌شود.

2ـ نوع دوم سكونتگاهها، آنهاست كه شكل ”واجه“ دارد و خود به دو صورت متراكم و متفرق دیده می‌شود.

3ـ نوع سوم آبادیها، مركب از خانه‌هایی است كه تا حدی با هم فاصله دارد و با محل كشت مربوط است...

4ـ اقامتگاه موقت ایلات نیمه كوچ‌نشین یعنی اردوگاه:

ـ كوچ‌نشینانی كه همراه تغییر فصل تغییر مرتع می‌دهند و شغل آنها فقط دامداری است.

ـ كوچ‌نشینانی كه هم زراعت و هم دامداری می‌كنند.

دربارهء دهات قلعه‌ای، روزنفلد (A.Z. Rosenfeld) مطالعه جالب توجهی كرده است (1951) دیوارهای گلی بلند با برج‌های استوانه‌ای شكل در زوایا دورادور كشیده شده و در بزرگی كه محل نگهبانی بالای آن قرار دارد تنها مدخل ده را تشكیل می‌دهد. خانه‌های گلی یك یا دو طبقه برگرد فضای باز وسط ده قرار دارد و حیوانات را در این حیاط مركزی یا در طبقات اول ساختمانها جا می‌دهند، ابعاد قلعه از نقطه‌ای به نقطه دیگر فرق می‌كند از دو تا صد خانواده را ممكن است یك قطعه در بر گیرد. دهات قلعه‌یی در فلات ایران و خصوصاُ در خراسان فراوان است در سیستان، اصفهان، فارس، خوزستان و شمال غربی كشور نیز بسیار بچشم می‌خورد و در افغانستان هم مكرراً ملاحظه می‌شود در تركمنستان، ازبكستان و دیگر نواحی آسیای مركزی هم اینگونه معماری روستایی رایج است و بنابراین می‌توان گفت كه قلعه، یك شیوه معماری است كه ضرورتاً ارتباطی با شرایط طبیعی یا ناایمنی ندارد و عمومیت آن به صور مختلف در سرزمینهای متعدد گواه این مطلب است در ازبكستان این شیوه ساختمان شاخص مزارع جدا افتاده است در خانات خیوه دهاتی كه بازار دارد و تا حدی جنبه شهری حاصل كرده است به آن سیاق بنا شده است.

خلاصه آن كه، شكل قلعه نوعی معماری است كه در موارد گوناگون به كار رفته و از اختصاصات كهنه تمدن ایرانی در فلات آسیای مركزی و خاور نزدیك است. سوابق آن را هرتسفلد (Herzfeld) در عهد جدید عصر حجر در حدود تخت‌جمشید و تولستون (Tolston) در خوارزم در نیمه دوم هزاره قبل از میلاد باز یافته و نشان داده‌اند ده مستحكم یه قلعه‌وار به شكل مربع را در فرغانه در دوهزاروپانصد سال تا سه هزار سال پیش سراغ می‌توان گرفت و بروزگار هخامنشیان و هنگام جهانگشایی اسكندر مقدونی نمونه‌های آنرا در ایران فراوان می‌شد دید این شیوه ساختمانی را گروههایی مانند سفدیان، به دوردست و منجمله آسیای مركزی و شرقی نقل كرده‌اند و ساختمان خانه‌های امروزی در ایران حیاطی دارد و در اطاقها به روی آن گشوده است و چهارسوی حیاط را دیوارهای بلند فرا گرفته به نظر ”روزنفلد“ یادآور و بازمانده آن طرز قدیم معماری باید دانست.

دوام و بقای این شیوه ساختمان نه از جهت ارزش دفاعی آن است چرا كه غالباً دیوارهای قلعه ایرانی قطر مهمی ندارد و از مصالح مقاومی ساخته نشده است، بلكه از این جهت است كه جزیی از هنر و فرهنگ ایران را تشكیل می‌داد و در آغاز به نظام خاص اجتماعی این سرزمین كه زندگی اشتراكی گروهی و شاید برپایه ”مادرسالاری“ مبتنی بوده ارتباط داشته است ...“ (تاریخ اجتماعی ایران ـ مرتضی راوندی)

 

طبقه‌بندی مسكن

بطور كلی مسكن در نواحی مختلف ایران، با شرایط متفاوت اقلیمی به صور گوناگونی شكل گرفته، كه هر كدام از آنها بتنهایی، نوعی معماری بومی شناخته می‌شود. در پیدایش شیوه‌های مختلف معماری بومی، علاوه بر شرایط اقلیمی، عامل مصالح ساختمانی كه خود در ارتباط و تأثیر مستقیم از شرایط اقلیمی است، نقش مهمی را دارا می‌باشد.

با در نظر گرقتن آنكه منظور از طبقه‌بندی مسكن در این بخش، صورت كلی و عام نداشته، بلكه هدف اصلی، آشكار ساختن انواع مختلف مسكن در منطقه یا اقلیم بم می‌باشد، لذا در مطالب ذیل طبقه‌بندی مسكن در حدود مسائل محلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نه در سطح وسیع كشور و یا حتی منطقه بزرگی تابع شرایط اقلیمی خاص، طبقه‌بندی موجود براساس نحوه‌ی معیشتی افراد ساكن در خانه ارایه خواهد گردید، زیرا آشكارا می‌دانیم كه اقتصاد خانواده، وابسته به روش تولیدی خاص و با نظامات ویژه‌ای می‌باشد كه تأثیر مهمی در شكل‌گیری مسكن دارد. البته اهمیت شرایط اقلیمی منطقه نیز فراموش نگردیده است، ولی چون مناطق بسیار وسیع ایران، از نقطه نظر شرایط اقلیمی مشابهند و با توجه به شناخت كلی ما از روش معماری بومی مناطق مزبور، لذا تأكید بیشتر بمنظور طبقه‌بندی مسكن، براساس شرط اول، یعنی نحوه معیشت خانواده خواهد بود.

 

نقشه بخشی از مردم نشین

طبقه‌بندی مسكن در منطقه بم:

1ـ مسكن روستایی

الف‌ـ مسكن روستایی در سكونتگاههای جمعی (قلاع مسكون)

ب‌ـ مسكن روستایی بصورت ”واحه“

2ـ مسكن شهری

الف‌ـ مسكن شهری با اقتصاد روستایی

ـ خانه شهری روستایی

ـ خانه فئودالهای شهرنشین

ب‌ـ مسكن شهری با اقتصاد بازرگانی

(1 ـ الف) مسكن روستایی در سكونتگاههای جمعی (بنگاه): مسكن دسته‌جمعی یا به اصطلاح محلی بنگاه بصورت قلعه كه در قسمت شمالی آن اطاقها با در كوتاه و سقف بلند كه منتج از شرایط اقلیمی است قرار دارد، كه در هر یك از آنها یك خانواده زندگی می‌كنند و در قسمت جنوبی طویله و محل مرغ و خروس قرار دارد. در این اطاقها حفره‌ای برای آتش و یا منقلی قرار دارد كه از آن بعنوان گرما دهنده در زمستان استفاده می‌كنند و از همین آتش‌دان بعنوان سماور نیز استفاده می‌شود.“                            (نشریات طرح پژوهشی دشت لوت)

(1‌ـ‌‌ب) مسكن روستایی بصورت ”واحه“ (دهات كوچك و حتی بزرگ): ”در غالب موارد اعم از اینكه خانه متعلق بمالك باشد یا بزارع در هر یك از این خانه‌ها عدهء كثیری ساكن‌اند و این قاعده‌ایست كلی. این خانه‌ها بیشتر عبارتست از ساختمانهای یك طبقه‌ای كه از خشت ساخته می‌شود. ...

در بسیاری جاها پس از برف زمستانی یا بارندگی این خانه‌ها محتاج بتعمیر می‌شود. ... اطاقهای خانه‌های دهقانی معمولاً تنگ و تاریك است و خوب تهویه نمی‌شود. بیشتر اطاقها پنجره ندارد بیشك تا حدی بسبب آنكه می‌خواهند اطاق در زمستان گرمتر و در تابستان خنك‌تر باشد. ... پخت‌پز بیشتر در ظروف مسین و روی آتشی كه از ذغال یا گون یا هیزم یا سرگین حیوانات فراهم می‌شود صورت می‌گیرد. برای خورد و خوراك بیشتر كاسه‌های مسین بكار می‌رود و بندرت ظروف سفالین استعمال می‌شود. در تابستان پخت‌‌و‌پز را در گوشه‌ای از حیاط و در زمستان در حیاط بیرونی انجام می‌دهند. با این همه در بسیاری موارد یك اطاق برای دهقان و عائله او كار چندین اطاق را می‌كند و همگی در آنجا می‌نشینند و می‌خوابند و پخت‌و‌پز می‌كنند. ...

در جلو منازل دهقانان داراتر حیاط یا نوعی مهتابی وجود دارد ... در بعضی نواحی در حیاط‌ها ممكنست درختانی یا باغچه‌ای یافت اما این از موارد استثنائیست و قاعدهء كلی بشمار نمی‌رود. چهارپایان متعلق بخانوادهء دهقان نیز غالباً در محلی متصل بجایی كه اهل خانه در آن بسر می‌برند نگهداری می‌شوند. ... در بعضی دهات هر خانه‌ای یك مستراح دارد و درباره‌ای از دهات یك مستراح عمومی در تمام ده یا محله یافت می‌شود“

(مالك و زارع)

تنور جزء لاینفك ساكن روستایی و در اغلب سكونتگاههای جمعی بعنوان یك عصر عمومی شناخته شده و حتی چند خانوار از تنور واحدی استفاده می‌كنند.

” شكل تنورها و نانها در مناطق و استانهای مختلف فرق می‌كرد، مثلاً در مناطق جنگل‌خیز كه مواد سوختنی فراوان بود، تنورهایی از آجر نسوز كمابیش شبیه به تنورهای امروزی می‌ساختند و در آن نان شرینیهای گردی كه هر یك چند كیلو وزن داشت می‌پختند، در كشورها و مناطق جنوبی كه در آنجاها چوب اندك و گرانبها بود، تنورهایی گلی شبیه چلیك می‌ساختند كه یك متر از سطح زمین گودتر و شكل آنها مورب بود. یكی از خصوصیات این نوع تنورها این بود كه با سوزاندن خار و بوته یا تپاله فوراً گرم می‌شد و در فاصلهء چند دقیقه در آن پختن نان و نان‌شیرینی امكان‌پذیر بود. علاوه بر اینها تنورهای آجری و دیگری می‌ساختند كه كف آنها پر از ریگ بود و با قطعات چوب یا بوته كه در قسمت پایین آن مشتعل می‌ساختند آن را بخوبی گرم می‌كردند، در این دو نوع تنور نان شیرینیهای گرد و بیضی شكل می‌پختند كه روی آنها دانه زیره، رازیانه و كنجد می‌پاشیدند.“                      (زندگی روزمره مسلمانان در قرون وسطا)

(2‌ـ‌الف) یك ـ خانه شهری با اقتصاد روستایی: در این نوع مساكن مشابهت بسیاری با نوع مساكن روستایی مشاهده می‌گردد، ولی در اكثر آنها احتمال وجود بادگیرهای ساده و یا نهر آب وجود دارد و در برخی موارد در یك یا دو جبهه دیگر نیز اطاقهایی بنا می‌گردیده ـ در نوع دیگر این مساكن اطاقها در دو ردیف موازی پشت یكدیگر واقع گردیده‌اند كه اكثراً بهم راه دارند. ورودی این خانه اگرچه جدا از ساختمان اصلی است ولی پوشیده‌تر از مساكن روستایی است. برخی از آنها ایوانی دارد كه در دو طرف آن اطاقهای دیگر واقعند. خانه‌های مزبور اكثراً محل سكنای یك خانواده می‌باشند و تا حدی از اقتصاد خودیار برخوردارند. در بخشهای مردم‌نشین نزدیك حصار دوم ارگ بم و اطراف و نزدیك حصار اصلی این نوع مسكن مشاهده می‌شود. البته لازم به تذكر است كه در بخشهای مختلف شهر بم نیز نمونه‌های مشابه‌ای مشاهده می‌گردد.

(2‌ـ‌الف) دو ـ خانه فئودالهای شهرنشین: چنانكه می‌دانیم روش پدرشاهی اصلش را مدیون نظام زندگی عشیره‌ای است كه در چنین نظامی مقام پدر و پیرمردان از همه بیشتر و در واقع مقام رهبر و مالك تمام افراد قبیله است. این نوع مسكن كه در اكثر شهرهای قدیم ایران وجود داشته و هنوز هم می‌توان نمونه‌هایی از آن را مشاهده كرد، از چندین خانه به ابعاد مختلف تشكیل می‌شده كه هر یك از این فضاها مخصوص به افراد خاص از خانواده است. حیاط بزرگ و اصلی محل نشیمن رئیس و پدر خانواده بوده و حیاط‌های كوچك‌تر كه اطاقهای بیشتری داشتند محل زنان و بچه‌هاست و در حیاطهای محقر كه معمولاً نزدیك به اصطبل و آغل می‌باشد خدمتكاران بسر می‌برند.

 

27ـ نمونه‌ای از مساكن فئودالهای شهرنشین

 

دو نمونه مساكن شهری ـ روستایی      

این خانه‌ها كه اكثراً شامل دو بخش زمستان‌نشین و تابستان‌نشین می‌باشد نمونه‌ای از تقلید معماری مساجد و بالاخره سبك معماری قبل از اسلام ایران می‌باشد. ایوان جنوبی در مناطق گرم بعلت استفاده بیشتر از تزئینات و ارج و قرب بیشتری برخوردار است، در صورتیكه اطاقهای سه جانب دیگر حیاط اهمیت كمتری دارند بادگیر و اطاقهای خواب در ایوان جنوبی جز اساسی بشمار می‌آیند.

بعلت اقتصاد خاص خانواده ارتباط سریع و دایمی با املاك پدری ضروری است لذا اكثراً این خانه‌ها، اصطبلی بزرگ با سر طویله برای نگهداری چارپایان دارند، در مساكن موجود ارگ بم نیز سطوح قابل توجه‌ای از مردم‌نشین به اصطبل اختصاص یافته است.

تعدادی از اینگونه خانه‌ها و یا مشابه آنها در بخش اطراف مسجد ارگ و زورخانه كه متعلق به دوره صفویه تا قاجاریه وجود دارد.

83 و 84ـ مسكن در قسمت مردم‌نشین (مساكن فئودالهای شهرنشین)

 

28ـ نمونه‌ای از مساكن شهری

 

                

85 و 86 و 87‌ ـ مسكن در قسمت مردم‌نشین (مساكن فئودالهای شهرنشین)

 

29ـ نمونه‌ای از مساكن فئودالهای شهرنشین

 

                

88 و 89 و 90 ـ مسكن، در قسمت مردم‌نشین (مساكن فئودالهای شهرنشین)

 

30ـ دو نمونه از مساكن شهری (با اقتصاد بازرگانی و صنایع دستی)

 

31ـ نمونه‌ای از مساكن فئودالهای شهرنشین

 

(2‌ـ‌ب) ـ مسكن شهری با اقتصاد بازرگانی و صنایع دستی: در چنین خانه‌هایی، علی‌رغم وجوه تشابه كلی با خانه‌های شهری فئودال‌نشین تفاوتهایی مشاهده می‌گردد كه از آن جمله حذف اصطبل و محل مخصوص چهارپایان است، كه علت آن، تغییر یافتن نظام اقتصادی خانواده است چه در نظام اقتصادی بازرگانی و صنایع دستی كه در چهارچوب محدود شهر فعالیت آن خلاصه می‌شود، احتیاج به طی مسافات زیاد نیست و از طرفی سطوحی كه حیاط را تشكیل می‌دهند اكثراً تقلیل یافته و كوچك می‌شوند، این به دو دلیل است یكی میل خانواده‌ها به سوی خانواده تك فامیلی است و دیگری ارزش و قیمت اراضی شهری است كه تراكم را اجباری می‌نماید.

بعلت كوچك شدن ابعاد حیاط قسمتی از خانه كه به ایوان تابستان‌نشین اختصاص دارد كوچكتر می‌شود و حتی راهروهای اطراف ایوان حذف می‌گردند. اطاق یادگیری كه برای خواب و استراحت طرح می‌گردید در بسیاری از موارد حذف می‌شود. اینگونه خانه‌ها فاقد هشتی هستند و دارای چند ورودی برای حیاط‌های مختلف می‌باشند كه شاید علت آن گرایش نظام خانواده از پدرسالاری به تك فامیلی باشد، كه در چنین مواردی طبیعی است. ورودی اینگونه خانه‌ها بسیار ساده و معمولی است، در حیاط‌های اصلی كه جنبه بیرونی دارند احتمالاً آب جاری یا حوض یا باغچه‌بندی اطرافش مشاهده می‌گردد.