بازگشت به فهرست كتاب

فصل دوم ـ

تاریخ شهر نشینی و

شهر سازی ـ                                         

پس از حمله اعراب تا

سنه 855، ه.،

ـ تاریخ شهر نشینی و شهرسازی ـ بعد از اسلام تا سنه 442 ه

 

حمله اعراب و فتح ایران

” پس از پیروزی‌های اسلام و تشكیل امپراطوری اسلامی عرب مواجه با ملكی نظیر مصری‌ها، فنیقی‌ها، ایرانی‌ها و رومن‌ها گردیدند كه از مدت‌ها قبل دارای تمدن و صنعت بودند. از اختلاط این اقوام تدریجا یك صنعت اسلامی متاثر از صنایع روم شرقی ایران و دیگر ملل مسلمان به وجود آمد بخش عمده از صنایع كه عبارت از صنایع مصرفی بود در دوران اسلامی مخصوصا از زمان عباسیان، به واسطه افزایش احتیاج و تقاضا به كالاهای لوكس توسعه قابل ملاحظه یافت. این صنایع كه تا حدی دنبال صنایع نظیر پارچه بافی تهیه فرش، ابریشم، شیشه سازی زمان ساسانیان بود با شیوه و روش‌های تازه كه ناشی از تاثیر تمدن تازه بود ظاهر گردید.”

                                                            (تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران) 

” ثابت می‌شود كه تجارت عرب در اوایل عصر خلافت شروع شده و آخر قرن یازدهم میلادی خاتمه یافت و به عبارت اخری مدت 400 سال تجارت مذكور دوام داشته است آخرین تاریخ سكه‌ها 1040 میلادی است و اغلب انها متعلق به خلفای عباسی می‌باشند در مجموع این بازرگانی دوران اسلامی ایران با مركزیت جغرافیایی و موقعیت و امكانات طبیعی و اقتصادی ممتاز نقش بسیار مهمی را داشته است یكی از نظر موقیعت جغرافیایی یا ترانزیتی زیرا بیشتر جاده‌های مهم زمینی بازرگانی با چین، هند و اروپا از این كشور می‌گذشته است غیر از راه‌های شمال، راه دیگر بازرگانی دیگری از جنوب ایران و خلیج فارس می‌گذشت كه به راه ادویه معروف بود. از همین راه بود كه قسمت عمده ادویه هند به اروپا می‌رفت غیر از فعالیت ترانزیتی مردم فلات ایران به عنوان صادر كننده و وارد كننده كالاهای مختلط نقش بسیار مهم در مجموع تجارت اسلامی بازی می‌كردند.”

                                                            (تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران)

به عنوان مثال می‌توان از بندر هرمز كه در دوره عرب یكی از بنادر مهم بود صحبت به میان آورد: ” پس از انقراض ساسانیان، عرب‌ها آن را (بندر هرمز) بزرگتر و آبادتر نمودند. ماركوپولو جهانگرد مشهور ایتالیا بندر هرمز را دو مرتبه در سال‌های 671 هجری قمری و 693 هجری قمری دیده است می‌گوید ادویه هند مروارید بحرین ـ جواهرات ایران ـ عاج و ابریشم هند و چین در بازارهای هرمز خرید و فروش می‌شد

                                                                                    (ایران و قبضه ایران)

توسعه و گسترش شهرهای ایران در عهد خلفا

پس از حمله اعراب و فتح ایران بخصوص در زمان خلفا تحولات بسیاری در شهرهای ایران رخ داد كه به میزان قابل ملاحظه‌ای در توسعه و شكل فیزیكی و یا به طور كلی در نقشی كه این شهرها به عهده داشتند مؤثر بودند توسعه روز افزون بازرگانی و توجه به صنایع دستی خود دلیلی بود برای روی آوردن مردم به شهرها و پدید آوردن طبقه صنعت گر یا متوسط شهری، البته شهرهای ایران قبل از حمله اعراب به خصوص در دوره ساسانیان تا حدی نقش بازرگانی داشته‌اند ولی باید متوجه بود كه این نوع بازرگانی بسیار محدود بوده است در صورتی كه در عهد خلفا توجه بسیار مبذول می‌گشت كه بازرگانی را بصورت آزاد در بین مردم توسعه دهند و بدین وسیله اعراب بدوی و چادر نشین را به شهر نشینان صنعت گر مبدل سازد. به طور كلی در این دوره می‌توان اظهار كرد كه شهرها به نوعی ارزش اقتصادی و سیاسی دست یافتند. اقتصادی از نظر سرمایه‌ای كه در شهرها جمع می‌شد و سیساسی از این نظر كه هر یك از آنها در واقع به نوعی نماینده حكومت مركزی بودند و تا حدی خود مختار ولی تحت اختیار حكومت مركزی اداره می‌شدندیعقوبی شهر جی یا اصفهان را اینگونه توصیف می‌كند، ” دو شهر است كه به یكی از آن دو” جی” و به شهر دیگری، ” یهودیه” گفته می‌شود، و اهالی آن مردمی به هم آمیخته‌اند و عربشان اندك است و بیش تر اهالی آن عجم و از اشراف دهقانان‌اند (منظور یعقوبی همان سران فئودالی عهد ساسانی بوده است) و در آن قومی عرب است كه از كوفه و بصره، و حزانیان بدان منتقل گشته‌اند و در روستای ” تیمری” و در این دو روستا قومی از عرب از بنی هلال و جز آنان از طوایف قبس سكونت دارند”

                                                                                                (البلدان)

در بعضی موارد ورود سپاهیان عرب به شهرها منجر به ناراحتی و زد و خرد می‌شده كه به ناچار سران عرب مجبور به ساختن اردوگاه‌ها یا شهرك‌هایی در خارج شهرها می‌شده‌اند و در مورد فتح نیشابور نیز چنین شده است: ” شهری است در نیشابور كه در قدیم استان عبدالله بن طاهر بوده است، و عبدالله چون به نیشابور آمد، در شهر منزل گزید و سپاهیان هم در منازل شهر فرود آمدند و چون از تعدی سپاهیان خود بر مردم خبر یافت قصری در ” شاد باخ” بنا كرد و در میان سپاه خود ندا در داد كه هر كس در نیشابور بخوابد مال و خونش حلال است و سپاهیان را فرمود تا پیرامون قصرش ساختمان كنند پس معمور گشت و به شهر متصل شد و محله‌ای بزرگ از شهر به حساب آمد، بعدها بقیه شهر ویران گشت و اكنون نیشابور همان است كه مانده.”                                                                           (البلدان)

دلیل دیگر بر این مدعا كه خلفا كوشش بسیار در رونق بخشیدن و توسعه شهرها داشته‌اند این گفته یعقوبی در مورد شهر كوفه است: ” عمر بن خطاب به سعد بن ابی وقاص پس از آنكه عراق را فتح نمود، نوشت و او را دستور داد تا در كوفه منزل كند و مردم را نیز دستور دهد تا آنجا را برای ساختمان خط بركشند و نشان دار سازند، پس هر قبیله‌ای با رئیس خود خطبیه‌ای برگرفتند. ”            (البلدان)

مطلب جالب دیگر اتفاقاتی است كه در مورد بخشیدن زمین از طرف خلیفه به امرا و روسای عرب رخ می‌داده است: ” ابو عبداله جدلی را در میان بجیله قطعه زمین داد (در كوفه)، پس جریر بن عبداله گفت: چرا این مرد با اینكه از ما نیست در میان ما فرود آمده است؟ عمر به او گفت: بآنچه برای تو بهتر است منتقل شو.”              (البلدان)

و در جایی دیگر به چگونگی توسعه قسطاط اشاره می‌رود: ” سپس بلده را توسعه دادند و بر نیل بنیاد ساختمان نهادند، قبیله‌های عرب در محل‌های منسوب بهر قبیله بنیاد ساختمان كردند و عمر بن عاص مسجد جامع و دار الاماره آن معروف به ” دارالرمل” است بنا كرد و بازارها را در طرف شرقی نیل محیط به مسجد جامع قرار داد و برای هر قبیله پاسگاهی و كارگزاری معین كرد و قلعه ”جیزه” را در طرف غربی نیل بنا كرد و آن را پاسگاهی مرزی برای مسلمین قرار داد و قومی را در آن ساكن كرد و آنچه كرده بود به عمر بن خطاب گزارش داده، پس عمر بوی نوشت كه میان من و مسلمین آبی را حایل مساز.”                                                               (البلدان)

در بعضی موارد اهمیت ساختمان شهرها به حدی بوده كه خلیفه قبل از ساختمان توصیه‌های بخصوصی به امراء می‌نموده است و این خود نشان بوجود آمدن قوانینی البته غیر مكتوب برای شهر سازی در این دوره است: ”عمر بن خطاب به سعد نوشت كه كوچه‌های كوفه را پنجاه ذراع به ”ذراع سوداء” قرار دهد و بازارها از قصر و مسجد تا سرای ولید تا ”قلائین” تا سرای‌ها نقیف و اشجع قرار داده شد و سایه با نهایی از بوریا داشت، تا دوران خالد بن عبدالله قسری كه بازارها را ساخت و برای هر صنفی از بازرگانان سرایی و دربندی قرار داد و كرایه آنها را به سپاهیان اختصاص داد چه ده هزار مرد جنگی در كوفه اقامت می‌داشتند.” (البلدان) شهرهای بزرگ این دوره كه در بعضی مواقع دچار خطرات طبیعی می‌شد و احتكال آن می‌رفت كه از مرتبط تجاری آنها كاسته شود، بلافاصله بوسیله خلفا و كمك‌های مالی آنها نوسازی می‌شده‌اند از جمله بغداد ” پس از آتش سوزی در بازارهای بغداد روی داد از طرف وی (واثق) به بغداد آمد (ولید بن احمد) و پانصد هزار همراه داشت. پس آنها را بر بازرگانانی كه اموالشان در آتش سوزی از میان رفته بود تقسیم كرد و در نتیجه وضعشان خوب شد و بازارهای خود را با گچ و آجر ساختند و برای دكان‌های خود درهای آهنین ساختند.”                     (البلدان)

توصیف یعقوبی از شهر برقه خود دلیل دیگری است بر توجه خلفا به تاسیسات شهری، از جمله نحوه آبرسانی و همچنین نحوه سكونت مردم در اینگونه شهرها، ساختمان تازه بدستور المتوكل علی الله انجام یافت و آب آشامیدنی اهالی، آب‌های باران است كه از كوه در میان دره‌هایی به آبگیرهای بزرگی كه خلفا و امرا برای شرب اهل شهر برقه ساخته‌اند، می‌رسد و پیرامون شهر محله‌هایی است كه سپاهیان و جز آنان در آنها سكونت دارند و در منازل شهر         مردمی بهم آمیخته سكونت دارند و بیشترشان سپاهیان قدیم‌اند كه اولاد و اعقاب پیدا كردند.” (البلدان)

تجارت در عهد خلفا ـ اهمیت اقتصادی شهرها

”تجارت عراق بیشتر شامل واردات بود تا صادرات استان پایتخت محصولات نواحی دیگر را مستهلك می‌كرده بازارهای بغداد بوجود كالاهای كمیابی كه از سایر بلاد در آنجا جمع آوری می‌شد مشهور بود. پارچه‌های رنگارنگ ابریشمی معروف به عقابی در آنجا بافته می‌شد كه به نام یكی از محلات بغداد منسوب بود. در بغداد پارچه‌هائی برای جامه و پرده و عمامه‌ها و دستمال‌ها و حصیر خوب سامانی می‌بافتند. شهر بصره به تهیه خز و بازارهای آن به جواهر فروشانی كه به معامله همه نوع اشیا نادر و كمیاب اشتغال داشتند شهرت داشت. بعلاوه بصره بازار معامله جواهر، تهیه سرمه و رنگ‌های شنگرف و زنگاری بود. صادراتشان حنا و خرما و  ابریشم خام و گلاب بنفشه بود. در ابله پارچه‌های خوب كتانی می‌ساختند و كوفه از جهت خرما و عطر بنفشه و عمامه‌های ساخته شده از پارچه‌های ابریشم خام شهرت داشت. و واسطه بداشتن ماهی خشك كرده‌ای كه به آن ”یشم” می‌گفتند مشهور بود و بالاخره در نعمانیه عبا و انواع پارچه‌های پشمی عالی می‌بافتند.” (سرزمین‌های خلافت شرقی)

محصولات غذایی               تولید كننده كالاهای مورد نیاز عموم مانند

بازار تجارت                      پارچه‌ها و بطور كلی صنعت نساجی كه

مواد اولیه صنعت نساجی   می‌تواند خود كمك كننده به تمركز نیروی

بغداد                                             انسانی و جذب مواد اولیه باشد و شهری

اشیاء گرانبها و تجملی      برای اسكان یافتن صنعتگران باشد.

                                                   مركز مبادله كالاهای عمومی

تهیه اشیاء      بازار تجارت  مركز تولید صنایع مستظرفه و جواهر و

گرانبها و تجملی    بصره     غیره كه می‌تواند مركز مبادله اینگونه

                                    كالاها باشد. برای حجاج و مسافرینی كه

                                                    از راه‌های مكه عبور می‌كنند.

                                                    صادر كننده مواد اولیه غذایی برای صنایع

                                                    مستظرفه

بسط و توسعه شهر نشینی را می‌توان مترادف با توسعه صنایع دانست در چنین اقتصادی بدیهی خواهد بود كه شهر بعنوان بازار جذب مواد اولیه مورد نیاز صنایع در خواهد آمد و رابطه‌ای دو جانبه بین شهر و روستا برقرار خواهد شد در چنین سیستم اقتصادی روشن است كه احتیاج روستاها بخصوص روستاهایی كه تنها یك فراورده را تولید می‌كنند به شهر بیشتر خواهد بود.

تاثیر دیگر چنین شهرهایی در واقع قابلیت جذب نیروی انسانی است. اینگونه شهرها می‌توانستند بخوبی افراد مهاجر روستایی را در خود سكنا دهند و قشر كارگر را كه جزء طبقات پائین اجتماعی آن روزگار بودند پدید آورند.

شهر نشینی و شهر سازی در دوره خلفای عباسی

این دوره بخصوص كه در واقع از دوره قبل خود یعنی خلفای اموی جدایی ناپذیر است و در واقع ادامه همان سیاست‌های قبلی است و فقط در چند مورد بخصوص تاكید بیشتری می‌نموده است از جمله شهرهای بزرگ بصورت منفرد مورد نظر نبوده بلكه بعنوان مقر حكومتی و مركز اقتصادی یك منطقه شناخته می‌شده‌اند. دلیل این مدعا توصیف نویسنده كتاب حدود العالم است در مورد قصبه‌ها و روشن می‌سازد اطلاق این نام به چگونه شهرهای امكان پذیر بوده است، از جمله: ” سیرجان، قصبه كرمان است و مستقر پادشاست و شهری بزرگست و جای بازرگانی”                        (حدود العالم)

و همچنین ”شیراز، قصبه پارس شهری بزرگست و خرم با خواسته و مردمان بسیار و دار الملك است و این شهر را بروزگار اسلام كرده‌اند”

                                                                                    (حدود العالم)

و یا ”خجند، شهریست و ان قصبه آن ناحیتست و با كشت و بزر بسیار و مردمانی بامروت” (حدود العالم) چنانكه از گفته این نویسنده در این چند مورد آشكار می‌گردد به مراكز ناحیه‌ها و یا بعبارتی استان‌ها قصبه گفته می‌شده و این خود دلیل بر وجود تقسیمات سیاسی و جغرافیایی كشورهای متصرفه از جمله ایران است.

مساله دیگری كه می‌باید مورد توجه قرار گیرد تخصیص یافتن فعالیت هر یك از شهرهای بزرگ به نوعی كار یا محصولات بخصوص است. چنین پدیده در این دوره نشانه گسترش روابط شهرهاست، چه با تولید یك محصول و یا چند محصول بخصوص با مبادله آن می‌توانستند كلیه مایحتاج یك شهر را از مناطق دیگر وارد نماید. البته اینگونه داد و ستد بین شهرها در دوره‌های بعد توسعه و ترویج بیشتری خواهد یافت كه در بخش‌های بعدی از آن یاد خواهد شد. در كتاب حدود العالم به مطلب مزبور توجه شده است: ” مرو جایی با نعمتست و خرم و از وی پنبه نیك و اشتر غاز و فلاته و سركه و ابكار و جام‌های قزوین و ملحم خیزد” (حدود العالم)

و یا ” هری، شهری بزرگست و ازو كرباس و شیر خشت و دوشاب خیزد” (حدود العالم)” نیشابور، بزرگترین شهریست اندر خراسان و بسیار خواسته و از وی جام‌های گوناگون خیزد و ابریشم و پنبه و” (حدود العالم) از نشانه‌های خاص این دوره وجود حكومت‌های فئودالی منطقه ایست كه در نواحی شمالی ایران نمونه‌هایی از آن برقرار بوده است و از آنجمله وضعیت خاص قلعه شمیران در سال 341 هجری است: سپس به قلعه پادشاه دیلم كه سمیران نام دارد رسیدم، در ساختمان‌های آنجا چیزهائی دیدم كه در كاخ پادشاه هم ندیده بودم. در آنجا دو هزار و هشتصد و پنجاه و چند خانه بزرگ و كوچك وجود دارد، فرمانروای این مكان محمد بن مسافر، هر وقت كالای زیبا و یا صنعت دقیق و محكمی می‌دید سراغ سازنده آنرا می‌گرفت و چون از نشانی و جایگاه او باخبر می‌شد مقدار كافی پول كه او را جلب و تشویق نماید برایش می‌فرستاد و باو وعده می‌داد چنانچه نزد وی برود چند برابر آن باو خواهد داد و چون آن هنرمند نزد او می‌رفت مجبور بود برای تمام عمر در آن قلعه بماند و از بیرون رفتن او جلوگیری می‌‌شد. محمد بن مسافر روستازادگان خود را بكارهای صنعتی وادار می‌ساخت. درآمد او زیاد و هزینه‌اش كم بود و ثروت بسیار و گنج‌‌های فراوان داشت.

او همچنان در این وضع باقی بود تا آنكه فرزندانش به خاطر كسانی كه نزد او در قهد اسارت بودند قصد مخالفت با او را نمودند، یكروز محمد بن مسافر برای گردش در شكارگاه‌های خود بیرون رفت و چون بازگشت درب قلعه را برویش بستند و او را به آنجا راه ندادند. او از دست آنها به قلعه دیگری واقع در یكی از املاكش پناه برد.” (سفرنامه ابودلف)

شهرسازی در عهد خلفای عباسی 

یكی از نمونه‌های جالب در این مورد توصیف نوسینده ” تجارب ـ السلف” است از چگونگی ساختمان بغداد: ” یكی از عقلاء نصاری گفت یا امیر المؤمننین یكی از فضایل این موضع آن است كه میان دجله و فرات افتاده است و در وقت محاربه دجله و فرات همچنان باشند كه دو خندق شهر، دیگر آنكه خواربار از دیار بكر با (كشتی) در دجله باین مقام آرند و از بصره بجانب بحر بصعود. از جانب شام در روی فرات و از خراسان و دیار عجم در شط تامرا. دیگر آنكه چون مقام در میان است اگر جسر (پل) را قطع كنند دشمن نتواند گذشت. دیگر آنكه این موضع در میان بصره و واسط و موصل افتاده است و بر و بحر بهم نزدیك. چون این سخن بشنید (منصور خلیفه عباسی) رغبت او در آن تاسیس زیاده شد. امثله باطراف نوشت تا استادان و مهندسان و مغله بیامدند و چون بنیاد باره نهادند خشت اول را بدست خویش نهاد و منصور بفرمود تا عرض سور در اساس پنجاه گز كنند و در ابلا بیست گز و سرای منصور در میان شهر ساختند تا مسافرت از همه جانب یكسان باشد و چون حساب كردند چهار هزار و هشتصد و سی و سه درم بر عمارت خرج رفته بود. ” (تجارب اسلف)

بنا نهادن ”مدینه ابن جعفر” بدستور منصور: ” سپس برای فراخواندن مهندسان و معماران و كسانی بعلم پیمودن و مساحت كردن و تقسیم نمودن اراضی آشنایند (مامورانی گسیل داشت، تا آنكه گرداگرد شهر خود، معروف به ”مدینه ابی جعفر” را خط بركشید (و نقشه آن را طرح كرد) و معماران و كارگران و صنعتگران، از درودگران و آهنگران و مقنیان را فرا خواند و در نتیجه صد هزار از اصناف كارگران و صنعتگران نزد وی فراهم آمدند، گرداگرد آنرا خط بركشید و ان را بشكل دایره قرار داد، و در همه نواحی دنیا شهری دایره وار جز آن شناخته نیست. و برای شهر چهار دروازه قرار داد: دروازه‌ای كه آن را ” باب الكوفه” نامید و دروازه‌ای كه آن را ” باب البصره” نام نهاده، و دروازه‌ای كه آن را ” باب خراسان” نامید، و دروازه‌ای كه آن را ” باب الشام” نامید، و در وسط میدان بزرگ همان كاخ است كه در آن ” باب الذهب” نامیده شده و در پهلوی كاخ، مسجد جامع قرار دارد، و در پیرامون كاخ، هیچكس را نه ساختمانی است و نه خانه‌ای و نه مسكنی، مگر سرایی از ناحیه شام برای نگهبانان و در پیرامون میدان بزرگ و گرداگرد آن خانه‌های فرزندان خردسال منصور، و غلامان و خدمتگزاران نزدیك وی و همچنین بیت العدل و قورخانه و دیوان نامه‌ها و دیوان خراج و دیوان مهر و دیوان سپاه و دیوان نیازمندی‌ها و دیوان چاكران خدمتگزاران و آشپزخانه عمومی و دیوان هزینه‌ها قرار داشت، و میان طاق‌ها تا طاق‌ها (ی دیگر) كویها و دروازه‌ها قرار داشت كه بنام فرماندهان و نزدیكان منصور و ساكنان هر كوچه‌ای معروف است.” این كویها میان طاق‌ها، و طاق‌ها درون شهر و درون باره است، و در هر كوی از این كویها بزرگان و فرماندهان كه در همسایگی باوی طرف اعتماد بودند و بزرگان چاكران وی، هر كس كه در كار (های) مهم مورد نیاز وی بود، سكونت داشتند، و هر كوی از دو سوی آن درهای محكمی داشت و هیچكدام از این كویها بباره میدانی كه دارالخلافه در آن واقع بود، اتصال نداشت. چه پیرامون باره میدان و گرداگرد آن، راه بود محله‌های بیرون باره را چهار بخش كرده و سرپرستی هر بخش را در عهده مردی از مهندسان قرار داد، و در هر محله به مساحتی كه به هر صاحب قطعه زمین می‌رسد، و آنچه برای ساختن بازارها بكار است، بصاحبان بخش‌ها زمین داد  و هم آنچه برای دكان‌ها و بازارها معین كرده بود، زمین داد، و آنان را فرمود كه دكان‌ها را با وسعت بگیرند تا در هر محله به اندازه‌ای كوچه‌ها گذرها راه دار و بن بست قرار دهند كه منازل به وسیله آنها یكنواخت كرد و هر گذری را به نام همان فرماندهی كه آنجا ساكن است، یا مرد محترمی كه آنجا سكونت گزیده، یا مردم شهر كه آنجا منزل كنند، نام گذاری كنند و در همه محله‌های بیرون باره و بازارها و گذرها به اندازه كفایت مردمی كه در هر ناحیه و محله‌ای سكونت دارند، مسجدها و حمام‌ها بسازند در بغداد محله‌ای وسیع تر یا بزرگتر، یا دارای گذرها و بازارهای بیشتر از این محله وجود ندارد و مردم آن اهل بلخ و اهل مرو و اهل ختل و اهل بخارا می‌باشند و برای مردم هر سرزمینی فرمانده‌ای و رئیسی است”

                                                                                                            (البلدان)

یعقوبی در جایی دیگر به آب رسانی شهر اشاره می‌كند: ” و كاریز كه از رودخانه ” كرخایا” از فروع فرات سرچشمه می‌گرفت در طاق‌هایی كه از پایین استوار و از بالا با ساروج و آجر محكم شده، بس استوار گشته بود، تا داخل شهر كشیده شد چنانكه در تابستان و زمستان در بیشتر شاه كوچه‌ها جریان دارد و چنان مهندسی شده است كه هیچ گاه آبش نمی‌ایستد”

                                                                                                            (البلدان)

یعقوبی در جایی دیگر از نابسامانی مقررات مالكیت صحبت می‌كند: ” و نیز وسعت این طرف بیشتر بود، چه مردم به طرف غربی كه جزیره‌ای میان دجله و فرات بود، پیش دستی كردند و آنجا ساختمان ساختند و بازارها و دادو ستدها در آنجا دایر شد و چون بنای طرف شرقی آغاز گردید، جلو كسانی كه خواستند ساختمان‌های وسیع بسازند گرفته شد” (البلدان)

”در طرف غربی چنان كه گفتیم بازارها و داد و ستدها بسیار شده بود، پس مهدی هم در زمان ولیعهد و هم در دوران خلافت خود و نیز موسی هادی، هارون الرشید و مامون و معتصم در این طرف منزل گزیدند و در ان چهار هزار گذر و كوچه، و جز آنچه بعدها مردم افزودند پانزده هزار مسجد و پنج هزار حمام بود، و اجاره بازارها در دو طرف بغداد با آبیاری به طریق و آنچه بدان تعلق داشت در هر سال دوازده میلیون درهم بود”.                                                                  (البلدان)

شرح بنیان نهادن شهر ” سرمن رای” بدستور معتصم:

” و سپس مهندسان را حاضر كرد و گفت: مناسب ترین این جاها را اختیار كنید. پس چندین جا برای قصر برگزیدند و بهر مردی از اصحاب خویش ساختند قصری را محول ساخت، سپس برای فرماندهان و منشیان و دیگر مردمان قطعه زمین‌ها را خط بركشید و مسجد جامع را خط بركشید و بازارها را پیرامون مسجد جامع خط بركشید و رسته‌های بازارها وسعت داده شد و چنان كه بازارهای بغداد منظم گشته بود، هر تجارتی جدا و هر جمعیتی تنها قرار گرفت و نوشت تا كارگران و بنایان و اهل صنعت از آهنگران و درودگران و دیگر صنعت‌ها، فرا خوانده شوند و قطعه زمین‌های تركان را از قطعه زمین‌های مردم همگی جدا ساخت و آنان را از اینان بركنار داشت چنانكه با قومی از نوعربان آمیزش پیدا نكنند و جز فرغانی‌ها با آنان همجوار نباشند، 

                                                                                                (البلدان)

بنای محلات مسكونی و بازارچه‌ها: ” پس مردم دیگری را در بالای كرخ (محله تركان) قطعه زمین داد و آن را ” سراها” نام گذاشت و برای آنان در هلال سراها و قطعه زمین‌ها، مسجدها و حمام‌ها ساخت و در هر جایی بازارچه‌ای قرار داد مشتمل بر چندین دكان برای بقالان و قصابان و مانند آنان از كسبه‌ای كه مردم بدان‌ها نیاز قطعی دارند و نمی‌توانند بدون آنان زندگی كنند و برای قطعه زمین‌های فرمانده‌هان خراسان و اصحابشان از سپاهیان و ” شاكریه” خیابان‌ها قرار داده شد و در راست و چپ خیابان‌ها گذرها كه منازل همه مردم در آنها واقع شده بود.”                                                      (البلدان)

یعقوبی بازار بزرگ را چنین توصیف می‌كند: ” سپس بازار بزرگ كه منازل به آن آمیخته نیست و هر تجارتی جداست و هر صنفی از صنعت گران و كسبه به غیر خود آمیخته نیست سپس مسجد جامع قدیم كه پیوسته تا زمان متوكل در آن اقامه جمعه و جماعت می‌شد و چون بر مردم تنگ آمد ویرانش ساخت و مسجد جامع پر وسعتی در راه‌ها ”حیر” بنا كرد، مسجد جامع و بازارها در یك طرف و قطعه زمین‌ها و خانه‌ها و بازارهای صاحبان داد و ستدهای پست مثل آب جو، هریسه و نوشابه فروش‌ها،                                (البلدان)

شرح منازل و محلات تركان و فرغانی‌ها:

” خیابان چهارم به ”خیابان برغامش تركی” معروف است و قطعه زمین‌های ترك‌ها و فرغانی‌ها در آن واقع است، چنانكه گذرهای ترك‌ها جدا و گذرهای فرغانی‌ها جداست و ترك‌ها در گذرهایی كه در قبله واقع است و فرغانی‌ها در مقابلشان درگذرهایی كه در پشت قبله است جای دارند و هر گذری در مقابل گذری است و هیچكس از مردم با ایشان آمیزش ندارد.”

                                                                                                (البلدان)

بزرگی منازل در شهر سامره

” مردم امر ساختمان را در ” سرمن رای” بیش از بغداد فراخ گرفتند و منزل‌های با وسعت بنا كردند، جز آنكه آب آشامیدنیشان همگی از دجله است از آنچه با مشك‌ها روی استران و اشتران حمل می‌شود، چه چاه‌هاشان دور ریسمان است و بعلاوه آب آنها شور و گوارا نیست و از این جهت از حیث آب در وسعت نیستند”     (البلدان)

چگونگی و علل ساختمان ”جعفریه”

” متوكل تصمیم گرفت كه شهری بنا كند كه بدان منتقل شود و بوی نسبت داده شود و بوسیله آن بلند آوازه گردد، پس محمد بن موسی منجم و مهندسان حاضر در دریا را فرمود تا محلی برگزینند و آنان هم محلی را بنام ”ماحوزه” برگزیدند و بوی گفته شد كه معتصم بر آن بود تا در اینجا شهری سازد و نهری را كه در روزگار كهن بوده است دیگر بار حفر كند و برای حفر آن نهر به صورتی كه در وسط شهر واقع شود دستور صادر نمود و جای قصرها و منازل خود را خط بركشید و به ولیعهدها و دیگر فرزندان و فرماندهان و منشیان و سپاهیان خود و عامه مردم قطعه زمین بخشید ساختمان بالا رفت و خود شخصا می‌گشت و هر كس را می‌دید كه در ساختمان كوشش می‌كند جایزه می‌داد و عطیه می‌بخشید و ساختمان در مدت یكسال بالا رفت و بازارها در محلی جداگانه قرار داده شد و در هر میدان چهار گوش و ناحیه‌ای بازار قرار داد و مسجد جامع محمد منتصر (پسر متوكل) به ”سرمن رای” منتقل گشت و مردم را عموما دستور داد كه از ”ماحوزه” منتقل شوند و منازل را ویران سازند و مصالح شكسته را به ”سرمن رای” حمل كنند، پس مردم منتقل شدند و مصالح شكسته منازل را به ”سرمن رای” حمل كردند، و قصرهای جعفری و منازل و مساكن و بازارهای آن در سریعتر مدتی ویران گشت و محل چنان ویرانه گشت كه همدمی و ساكنی در آن وجود نداشت”. 

                                                                                                (البلدان)

تاریخ شهر نشینی و شهر سازی هنگام حكومت قبایل ترك (442 تا 855 ه)

چگونگی وضع زمین داری قبل از حمله قبایل ترك و مغول

در هنگام خلافت بنی امیه و بنی عباس سپاهیان از میان مردم انتخاب می‌شدند و این مقام بخصوصی در جامعه نداشت، بلكه بیشتر نژاد سبب ارتقاء طبقه می‌گشت و این اختلاف بین نژاد فاتحان و غیر آنها بود تا بین سپاهیان و مردم عادی. در این زمان كلیه زمین‌های مفتوحه به حكام محلی سپرده می‌شد. ” همینكه در روزگار عباسیان تركیب مهمترین طبقه از طبقات مردم تغییر یافت ارباب‌های جدید مملكت یعنی نظامیان امتیازات مهمترین طبقه سابق از جمله حق استفاده از عواید مملكت را به خود اختصاص دادند. ”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی) 

در دوره عباسیان بود كه سپاهیان مزدور به وجود آمدند در نتیجه دولت احتیاج بیشتری به پول می‌یافت و این وضع سبب گردید كه زمین‌ها به مالكین متنفذ داده شود تا آنها مالیات معین را به دولت بپردازند این اختیارات با توجه مردم به این مالكین افزایش یافت تا آنكه زمین‌ها به كلی به این افراد بخشیده شد” در نتیجه بتدریج وابستگی سكنه اقطاع نسبت به مقطع‌ها بیشتر و تبعیت آنان از اینان در امور سیاسی و اقتصادی افزون تر و اختلاف اجتماعی میان افراد نظامی و غیر نظامی عظیم تر می‌شد.”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

توسعه و بسط فئودالیسم

” به طور كلی از قرن چهارم هجری، از زمان تجزیه دولت عباسی تدریجا تحول نوینی در روش مالكیت زمین در ایران به وجود آمد، این تحول عبارت از تشدید اصول تبولداری و یا نظام اقطاعی می‌باشد بر اساس تحقیق ”میس ا.ك” این دگرگونی ناشی از تزلزل در اركان اقتصادی ممالك خلافت شرقی و جانشین شدن اقتصاد آب و ملك به جای اقتصاد طلا بود”.                          (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

فئودالها مالكین بزرگی بودند و اصل فئودالیسم اگر چه قبل از ظهور اسلام همراه با سیستم كاست همراه بود و به طریقی دیگر جلوه گر می‌شد (قبل از اسلام در دوره ساسانیان ایران و كلیه سرزمین‌های تصرف شده خارج از ایران كه به انیران موسوم بود، تقسیم شده و هر قسمت زیر سلطه یك حاكم قرار داشت كه اغلب نام آن منطقه و شخص را با اضافه كردن شاه و یا خدا به آخر اسم آن ایالات می‌نامیدند مانند ”كرمانشاه”، گیلانشاه ) ولی بعد از اسلام هم به طریقی دیگر به زندگی خود ادامه داد و این زمان مصادف است با فئودالیسم قرون وسطی اروپا البته این دو با هم متفاوتند. مثلا فئودال‌ها در اروپا در دهكده زندگی می‌كردند در صورتی كه در ایران به علت وضع خوب و مساعد فئودال‌ها در شهرهای بزرگ سكنا داشتند و زمین‌های آنها بوسیله مباشران اداره می‌شد. رعیت به صورت سرف (یعنی همراه با زمین فروخته می‌شد و متعلق به زمین بود) خرید و فروش می‌شد نفوذ سیساسی این فئودال‌ها به پایه سلطان البته نمی‌رسید. در حقیقت می‌توان گفت فئودال‌ها و سلطان لازم و ملزوم یكدیگر بودند و اگر سلطان و حكومت ضعف می‌یافت فئودال‌ها سر به شورش و لشكركشی می‌گذاشتند كه در این حالت ضرر اصلی به دهات و رعایا كه می‌باید مالیات و بهره مالكانه بیشتری بپردازند وارد می‌شد و همین طور حاكم سعی داشت به ترتیبی برای حفظ نام و دولت خود به ترتیبی یاری فئودال‌ها و حتی نزدیكان ثروتمند خود را جلب نمایدو بدین وسیله حكومت خود را برقرار دارد كه اغلب موازنه به علت نبودن هر گونه قانون و تاسیسات دولتی منظم و عدم تعادل قوا به هم می‌خورد و ایران دوباره دستخوش جنگ و عرصه كارزار می‌شد.”                                                           (تاریخ اجتماعی ایران)

علل تشدید روش تبول داری و با نظام اقطاعی را می‌توان به صورت زیر خلاصه كرد: ” 1 ـ وجود لشكریان كه به تدریج به سوی كشاورزی می‌روند و از طرفی نمی‌توانستند حقوق آنها را به موقع پرداخت كنند.

2 ـ عده‌ای كه اراضی زیادی را به اجاره گرفته بودند از دادن مالیات سرپیچی می‌كردند.

3 ـ از طرفی سلاطین برای جلب رضایت متنفذین ممالك بیشتری را به عنوان تبول به آنها می‌دادند.

4 ـ از طرف دیگر چون حمایت این اراضی مشكل بود، وظیفه نگهداری آنها را از تعرض بیگانگان به خود آنها می‌سپردند”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

” دوران سلجوقیان، تشدید نظام تبلور داری

در دوران سلجوقیان نظام تبلور داری (Fief) بصورت قاطع تر و جدی و در واقع روش سهم مالكیت كشاورزی درآمد ” (تاریخ اقتصادی و اجتماعی) اصولا تنها اعهد صاحبان تبول، طرفداری از سلطان بود و گاهی دادن مالیات و فراهم نمودن سپاه از ولایت تحت اختیار بود ـ البته این حكم اختیار تام و تمام در تعیین زندگی مردم و رعیت محل داشتند.”بهر صورت همزمان با برقرار شدن حكومت مغولان و تحكیم نظام ایلخانی تغییراتی در نحوه مالكیت و اقتصاد روستایی ایرن بعمل آم كه بعضی از آن ادامه همان روش گذشته، بشكل و نام جدید، و بعضی دیگر ناشی از تسلط شبان و بیابان گرد بود”           

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

” مامورین وصول مالیات كه اغلب درآمد مالیاتی را بمقاطعه می‌گرفتند، از هر وسیله‌ای برای دوشیدن زارعین و بردن مال انها استفاده می‌كردند”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

”البته از نظر مقایسه روش دولت‌های بعد از اسلام همه بیك نحوه نبوده است ولی بطور كلی اصل استبدادی خط مشی اساسی حكومت بوده موارد حتی بیشتر از عهد باستان بوده است بنظر ما تشدید رو به استبدای و ظلم و تباهی دستگاه حاكمه ایران در دوران بعد از اسلام تا حد زیادی معلول تسلط عرب و اقوام بیگانه بر ایران می‌باشد.”

                                                ( تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

”به مرور دهور یعنی پس ار سپری شدن نخسین دوره بسط نفوذ سلاجقه مبانی قدرت آنان تغییر یافت، درست به همان نحو كه پس ار بسط نفوذ تازیان مبانی قدرت خلفا تغییر یافته بود”   (مالك و زارع)

سلجوقیان مواجه با دو مشكل بودند كه می‌بایست آنها را حل كنند واین هردو تاثیر بسیار در مساله زمین دارای و وصول خراجی اراضی داشت نخست اینكه چگونگه مقام و موضع عظیم عناصر عظیم بیابان گرد را در امپراطوری خود معین كنند آن هم عناصری كه اساس زندگانی آنان گله داری بود وسلجوقیان بدلایل خانوادگی تعهدات خاصی نسبت به آنان داشتند. دوم اینكه حقوق سپاهیان خودرا چگونه بپردازد. شكست آنان در یافتن راه حل مساله نخستین یكی از عوامل شكست سلجوقیان بزرگ در دوره سلطنت سنجر بود. از طرف دیگر روشی كه برای حل مساله دوم اتخاذ كردند اصول ملی تشكیلات لشكری و دستگاه اداری مملكت را مسجل كرد و هر چند در این كار توفیق كامل حاصل نكردند با این همه این اصول به صورت‌هایی كه كم وبیش تعدیل یافته بود تا انقلاب مشروطیت دوام یافت.”

                                               (مالك و زارع)

خانم لمبتون در مورد رابطه فئودالها (مقطع ها) با حكومت مركزی چنین اظهار نظر می‌كند:

”شاید بطوركلی رابطه مقطع با حكومت مركزی یك رابط مالی بوده است اما بتدریج كه دستگاه اداری تابع به سیاست و قدرت نظامی شد این تعهد مالی جای خود را به تعهد نظامی داد وا احتمالا در آن دوره حدود تعهدات نظامی نسبت به نواحی مختلف امپراطوری فرق می‌كرده است” ( مالك و زارع) و در جای دیگر چنین می‌گوید:” این گونه اقطاعات را نه تنها سبب خدمات گذشته بلكه همچنین بامید خدمات آینده با میران می‌دارند00 در مورد اقطاعات لشكری نیز مانند اقطاعات دیوانی این تمایل پیدا شد كه آنها نیز مورثی گردد اما در دوره سلجوقیان این رسم معمول و متداول نشد000 حاصل آنكه دوره سلجوقیان بزرگ هم از حیث جنبه عملی و هم از لحاظ جنبه نظری زمین داری در ایران یك ازاد وار مهم تاریخ ایران بشمار می‌رود. درین دوره سریعت اسلامی را به مقیاس وسیع با اوضاع و احوال   جدید وفق دادند و هرجا كه دیدند جمع میان این دو میسور نیست شریعت را به عقب راندند”                     ( مالك و زارع)

تحول زمینداری در دوره مغول

” یكی از خصایص بارز دوره مغول آنست كه درین زمان املاك و اموال شخصی به مقدار كثیری افزایش یافته است. در عهد سلجوقیان اراضی وسیعی در اختیار مقطعان بود اما این گونه اقطاعات بیشتر بمنزله حكومت‌های محلی بودند املاك شحصی اما در دوره مغول ماموران كشور خواه از زمین داری و خواه از سرمایه‌هایی كه درین كار صرف می‌‌كردند ثروت‌هایی سرشار بهم زدند.”   ( مالك و زارع)

” حاصل كفتار اینكه در دوره مغول  علیرغم غازان خان كه می‌كوشید اصلاحات اراضی خود را منطبق با اصول شریعت كند اختلاف راه و رسم معمول بامبانی اسلامی نسبت بادوار قبل از مغول باز هم بیشتر شده است. هم نین در ین دوره بعده كسانی كه املاكی وسیع در تصرف داشتند افزوده شده بر روی هم آبادانی كشور و میزان تولید رو به انحطاط و تنزل نهاده است. ”

                                                         (مالك و زارع)

گرایش‌های سیاسی مختلف ـ ناشی از فئودالیسم:

” در جامعه فئودالی ایران آن روز دو گرایش متوازی سیاسی وجود داشت، یكی گرایش به طرف تفرقه و پاشیدگی فئودالی وسازمان نظامی ـ اقطاعی و دیگر تمركز دولت فئودالی و بسط شعب دستگاه بوروكراسی مركزی گروه‌های یاد شده طبقات فئودال كشور كه با هم در گیر و دار بودند و بخاطر كسب قدرت و زمامداری مبارزه می‌كردند در واقع هر یك مبین یكی از گرایش‌های فوق شمرده می‌شدند. ” (كشاورزان و منسبات ارضی در ایران عهد مغول)

نقش گروه‌های عشیره‌ای در تاریخ ایران

وسیع ترین سازمان‌های گروهی از لحاظ زمان و مكان گروه‌های عشیره‌ای و گروه‌های روستایی هستند كه هر دو آنان نقش بسیار مهمی در تاریخ ایران ایفا نموده‌اند. گروه‌های عشیره‌ای در دوران اسلامی غالبا به تشكیل جوامع خود مختاری اقدام كرده‌اند و چنین عملی را تحت رهبری و هدایت شیوخ و زعمای خود انجام داده‌اند.” (جامعه اسلامی)

” اداره‌ی عنصر عشیره‌ای در قدیم و در حال حاضر یكی از مشكلات عمده‌ی دولت ایران بوده است. در مقام موانع، جز در مواردی كه دولت نیرومندی بر سر كار بوده است، مسئولیت عشایر به عهده رؤسای آنان گذاشته شده است. یكی از مراحل تاریخ ایران همانا منزعه بین عنصر عشیره‌ای و غیر عشیره‌ای بوده است. منازعه‌ای كه به اشكال مختلف تا هم امروز دوام اورده است. اینست كه بسیاری از دولت‌های ایرانی با حمایت عشایر بر سر كار آمدند. تقریبا در تمام موارد معلوم شده است كه عشایر برای اینكه مبانی ساختمان آینده كشور قرار گیرند، اساس ناپایداری بوده‌اند. ” 

                                                                                                (جامعه اسلامی)

” سلجوقیان كه بعنوان رهبران مهاجر عشیره‌ای به قدرت رسیدند بسیار زود با مساله‌ی اختلاط عنصر عشیره‌ای در ساختمان دولت مواجه شدند و شكست آنان در حل این قضیه به نحو تام و تمامی یكی از علل سقوط آنان بود ”

                                                                                                (جامعه اسلامی)

” در حال تضادها و كشمكش‌هایی كه موجب عدم ثبات سیاسی و مانع تشكیل حكومت یگانه ملی گردید می‌توان بشرح زیر خلاصه نمود”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی )

تضاد بین زندگی روستایی و شهری (اسكان یافته) و معیشت شبانی و چادر نشینی: روش زندگی شبانی (گله داری) بطور كلی همراه با تخطی از قوانین افراد شهری است. وجود چنین قبایلی عملا مانع حمل كالا بین شهرها می‌شود، در اثر ناامنی راه‌ها كه در واقع شهریان زندگی دهنده شهرها بودند، موقعیت اقتصادی چنین شهرهایی را به خطر می‌انداخت و در نتیجه تصادف بین دو فرهنگ مختلف زندگی در مكان جغرافیایی واحد وجود زد و خوردهایی را مسلم می‌داشت.

پیروزی اعراب را بر ایرانیان می‌توان شروعی برای تسلط قبایل بیابان گرد بر این سرزمین دانست و این مسئله برای حمله مغول به نهایت رسید ” یكی از مشخصات مهم این دوره مخالفت و ضدیت هیات حاكمه و اعیان و اشراف مغول كه با اعتقادات شبانی و سنت‌های اقتصادی و اجتماعی طوایف مغول وفادار مانده بودند، با ایلخانان و فرمانروایانی كه راه و رسم و مبانی زندگی مردم فلات را قبول كرده بودند می‌باشد.” (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

آراء حكما و فلاسفه در مورد طبقات اجتماعی

”حكمای مسلمان در عقاید خود در این باره از افكار یونانیان و ایرانیان متاثر بودند. تاثیر ایرانیان در منطقه شرق اسلامی از همه جا قوی تر بود”

                                                                                                (جامعه اسلامی)

از جمله این تقسیمات، تقسیماتی است كه خواجه نصیر الدین طوسی در كتاب اخلاق ناصری ذكر كرده است:

1 ـ دبیران: طلاب، فقها، قضات، حسابدانان، مهندسین، منجمین، پزشكان و شاعران.

2 ـ سپاهیان

3 ـ پیشه وران كه بازرگانان و صاحبان حرف و افزارمندان و جمع كنندگان مالیات از آن جمله‌اند.

4 ـ كشاورزان

” خواجه نصیر معتقد است انسان‌ها طبیعتا ناچار به همزیستی با همنوعان خویش هستند. وضعیت چنین اجتماعی مستلزم رعایت یك سلسله قواعد و اصول است. منتها به خود پرداختن آدمی را از چنین ”معاونتی” باز می‌دارد. لذا لازم است كه هر كس چنان كند كه لازمه حقی است كه مستحق اوست و وظیفه‌اش را چنان كهمورد رضایت اوست كامل كند”                              

                                                                                                (جامعه اسلامی)

خواجه نصیر در كتاب دیگرش نفائس الفنون تقسیمات دیگری را عرضه می‌كند:

1 ـ فلاسفه

2 ـ سخنوران

3 ـ صاحبان حرف و علومی كه آنان با آن دانش می‌یافتند عبارتند از حساب، هندسه، طب، نجوم و علم شمارگری.

4 ـ لشكریان و فراهم آورندگان غذا برای طبقات دیگر خواه از تجارت یا پیشه وری یا جمع آوری مالیات‌ها.

” جلال الدین دوانی كه با تیز بینی خاص خود مطالعات خواجه نصیر را دنبال كرده است، بیان می‌كند كه تفوق عقلی تنها به حفظ طبقات تحقق می‌یابد. ”

                                                                                                (جامعه اسلامی)

از جمله اینگونه طبقه بندها یكی هم در كتاب جامع مفید متعلق به هفدهم میلادی را می‌توان نام برد:

1 ـ سرداران عمده لشكری و كشوری و ایادی درباری تشكیل می‌شود

2 ـ شامل طبقات مذهبی است

3 ـ مركب است از صاحبان حرف، تجار، زمین داران و مالكان، معماران و زرگران

4 ـ عبارت است از صنعت گران، پیشه وران و كارگران

می‌باید به این موضوع توجه داشت كه اینگونه طبقه بندها فقط یك طبقه 

بندی نظری نیست بلكه آشكار كننده تفوق طبقات اجتماعی در جامعه اسلامی بخصوص در ایران است.

”بطور كلی سازمان اجتماعی ایران اسلامی كه استخوان بندی اساسی خود را تا زمان ما حفظ كرده است به دو دسته اقلیت حاكمه و اكثریت طبقات پائین محكوم می‌توان تقسیم كرد. در بین این گروه طبقه متوسط شهری وجود داشت كه قشر بالای آن جزء اقلیت حاكمه و قشر پائین آن جزء اكثریت جامعه می‌گردید.”

(تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

”اقلیت حاكمه: اقلیت حاكمه متشكل از شاهزادگان، حكام، فرماندهان نظامی، مالكین بزرگ فئودال، ملایان و روحانیون طراز اول، بازرگانان و سودا گران ثروتمند، خان‌ها و ایلخانان، مستوفیان و شحله گان و فراشان حكومتی با یك سلسله مشخصات و وابستگی‌های خود در راس جامعه ایرانی قرار داشتند.” ”در واقع نقش طبقه متنفذ ایرانی همیشه یكی بوده است ـ تنها شعارها و مهره‌های اجرا كننده آن بسته به مصلحت زمان تغییر می‌كرده است نمایندگان همین طبقه بودند كه بمحض استقرار فرمانروائی مغول قبل از همه حلقه چاكری و بندگی حكومت ایلخانان را گردن نهادند.”  (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

”آنچه مسلم است آنكه اقلیت حاكم ایران نه تنها از نظر اقتصادی و سیاسی بر توده مردم ایران تسلط داشتند،بلكه بواسطه همین تسلط بر مبانی فكری فرهنگی، ادبی و مذهبی جامعه ایرانی حكومت می‌كردند.”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

” در این دوره نغمه‌های مختلف سیاسی از همه جا به گوش می‌رسید، حكومت وقت برای افكار عمومی ارزش فراوان قائل بود و همواره با نمایندگان قشرهای مختلف اجتماع یعنی با علویان ری و قاضیان و نجبا و نمایندگان اصناف و فرق گوناگون در زمینه‌های مختلف مشورت می‌كرد، به این ترتیب كه دولت نمایندگان طبقات خلق و كلانتران صنف‌ها و محله‌ها را كه آنها از 60 نفر كمتر نبود، در یكی از مساجد با میدان‌های بزرگ یا در مصلای شهر یا در قصر یكی از بازرگانان معتبر دعوت می‌كرد این طرز حكومت دموكراسی در قرن دهم در بسیاری از بلاد عجم عملا دایر بود. ولی حكومت‌های دموكراسی انحصار به ممالك شرقی نداشت.”  (زندگی مسلمانان)

(پس از سال 1175 میلادی) ”تركمن‌ها مقدمات رشد ارتجاع فئودالیزم را از نو در عالم اسلام فراهم كردند. چنانكه سلطان سنجر در یك روز فرمان هفتاد تیول و اقطاع را توقیع كرد. از طرفی از قرن دوازدهم به بعد، احزاب و جمعیت‌های مختلف، نهضت عقیدتی قدیم خود را از دست دادند و با اجرای شعائر و اداب مذهبی (خواه مذاهب دست راست خواه مذاهب دست چپ) به صورت طبقات و عناصر بی روح و غیر متحركی در آمدند و روحانیون آنها در ردیف فئودالیزم مغولی قرار گرفتند جمود و تحجر در اسلام از دوره تركمنان و مغولان آغاز شد.”

                                                                                        (زندگی مسلمانان)              

تشكل گروه‌های مختلف در شهرهای ایران

”در اجتماع ایران تمایلی به سازمان گروهی در سطوح مختلف وجود داشته است. پاره‌ای از این گروه‌ها از قدیمترین ازمنه تا زمان حال دوام آورده‌اند”

                                                                                                (جامعه اسلامی)

علل بوجود امدن گروه‌ها احساس امنیت و موقعیتی است كه فرد با تعلق به یك گروه می‌كرده است، علاوه بر این چنین ساختمان همكارانه‌ی جامعه با ایران دوران قرون وسطی ثبات و قدرت پیروزمندانه‌ای اعطا می‌كرد.

”در داخل گروه‌های مختلف جامعه بخصوص در اصناف و صاحبان حرف و طبقات مذهبی یك روح همبستگی و تابعیت وجود داشت ولی معلوم نیست كه قدرت این روحیه در بین گروه‌های مختلف چه بوده است، در این زمینه است كه بین شهرهای قرون وسطای ایران با شهرهای قرون وسطای اروپا تفاوت فراوان وجود دارد.”

(جامعه اسلامی)

امت (پیوندهای دینی و اعتقادی)

”مبنای نظری ساخت جدید سیاسی عبارت بود از ”امت” كه مركب بود از گروهی از افراد كه پیوندشان به یكدیگر ازطریق پیوندهای دینی تحقق می‌یافت. در داخل ”امت” همه برابر بودند. در داخله‌ی چنین گروهی هیچ گونه تمایزی از لحاظ مقام وجود نداشت. با این حال وظایف افراد گروه متفاوت بود. از لحاظ خارجی امت شدیدا از دیگر جوامع متفاوت بود.”

” در داخل همین اجتماعات متفاوت و حتی در معتقدین واقعی آنها از نظر علمی شكاف‌هایی موجود بود. دلایل مختلفی برای این امر وجود داشت”

1 ـ اختلاف عرب و عجم در قرون اولیه (اختلاف طبقاتی و رای دین، بصورت تبعیض نژادی)

2 ـ در عهد سلجوقی بصورت ترك و تاجیك و یا غیر ترك كه در دوره ایلخانی بصورت اختلاف بین فرمانروایان و رعایا تجلی كرد.

پدید آمدن طبقات مختلف از جوامع شهری

” در مرحله اول بطور كلی جامعه شهری را به سه طبقه مهم زیر می‌توان تقسیم كرد 

اول ـ بازرگانان، اعیان و عاملین حكومتی و روحانیون درجه اول كه همه جزء اقلیت حاكمه محسوب می‌شدند.

دوم ـ پیشه وران و كسبه جزء بودند كه در اصناف مختلف تمركز یافته بودند و با بعضی طبقات دیگر شهری نظیر طلاب، وعاظ، پزشكان و غیره رویهمرفته طبقه متوسط را بوجود می‌آورند.

سوم ـ در پائین ترین طبقه شهری گروه عظیم بیكاران و ولگردان و غلامان و گدایان بودند”                                     (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

یكی از تقسیمات جالب در مورد جوامع شهری را امیر علیشیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا ارائه داده است:

1 ـ سلطان                2 ـ امراء و بیگها كه شامل شاهزادگان هم می‌شود

3 ـ نواب           4‌ ـ وزراء               5 ـ صدور ویساولان و چاوش‌ها

6 ـ قره چابك    7 ـ قضات      8 ـ مفتیان    9 ـ مدرسین    10 ـ اطباء

11 ـ شعراء     12 ـ كتاب      13 ـ مكتب داران      14 ـ اعمه مساجد

15 ـ مقریان    16 ـ حافظ قرآن   17 ـ نقالها         18 ـ وعاظ

19 ـ خوانندگان و نوازندگان   20 ـ منجمین          21 ـ تجار

22 ـ پیشه وران و كسبه جزء    23 ـ شحنگان یا رؤسای قوای تامینیه

24 ـ داروغگان           25 ـ عسس‌ها             26 ـ سارقین و قاتلین

27 ـ غریب زادگان     28 ـ سائلین          29 ـ قوشچیان و شكارچیان

30 ـ خدام      31 ـ شیوخ      32 ـ دراویش   33 ـ كدخدایان و كدبانوها.

علل پیدایش سازمان‌های همكاری و نظام‌های صنفی در شهرها

” در كتاب تاریخ ایران نوشته محققین روسی اظهار نظر گردیده است كه فئودالهای در عین حال با شركت‌‌های بزرگ بازرگانی و تجار عمده فروش كه به تجارت خارجی و ترانزیتی مشغول بوده اند ارتباط داشتند وبخشی از عواید حاصله از مال الاجاره املاك را به شركت‌های بزرگ تجارتی می‌سپردند واینان هم سود ایشان را به صورت كالا، بیشتر به صورت منسوجات می‌پرداختند. اینگونه نزدیكی بعضی از دستجات فئودال با تجار بزرگ پدیده خاص تاریخ ایران و بسیاری از كشور‌های مجاور آن در مشرق ز مین بوده است بدین سبب در اینجا بر خلاف آنچه در دوران قرون وسطحی در اروپای غربی جریان داشته تجار بزرگ قطب مخالف فئودالها نبوده و با ایشان مبارزه نمی‌گردند و برعكس به اتفاق فئودالها علیه تهضت پیشه ور بینوایان شهری به پیكار می‌پرداختند”

                                                  (تایخ اقتصادی و اجتماعی)

” از طرف دیگر چنین به نظر می‌رسد كه به علت تحمیل خراج‌های فئودالی و زورگویی عاملین فئودال طبقه پیشه وران جزء و كسیه عملا در جهت مخالفت منافع آنها بوده‌اند ولی در اكثر موارد طبقات متوسط شهری به علت عدم تشكل و نداشتن آگاهی از نحوه مبارزات اجتماعی حلقه اطاعت، آنها را به گردن می‌نهادند،” تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران )” در هرحال با آنكه رشد جامعه شهری ایران خیلی زودتر و سریع تر از اروپا بوده است معذالك بواسطه برخوردار نبودن از یك انقلاب بزرگ بازرگانی و صنعتی نظیر اروپا در قرن هجدهم طبقه بورژوازی موفق به نیرو گرفتن كافی واز بین بردن رژیم فئودالبته نگردید.”                                  (تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران)

با توجه به تشریحی كه در مطالب بالا از موقعیت كلی جامعه فئودالی آن زمان بعمل آمد، می‌توان چنین نتیجه گرفت كه نظامهای صنفی و سازمان‌های همكار، نقش حامی طبقه متوسط كه كسبه و پیشه وران نیز جزء آنان بوده‌اند به عهده  داشتند.

” ظاهرا گسترش نظام صنفی در ایران از عهد سامانیان آغاز می‌‌‌گردد. معمولا در تمام شهر‌های ایران صاحبان مشاغل برای حفظ منافع صنفی و كسبی بدور یكدیگر جمع می‌شدند و اتحاد یه‌های صنفی را بوجود می‌آوردند. سازمان‌های صنفی عملا دو هدف را تعقیب می‌كردند یكی حفظ منافع كسبی و شغلی و دیگر یاری و همكاری با یكدیگر در هنگام مشكلات. پس ار مرگ یكی ار اعضاء معمولا صنف به خانواده و فرزندان او كمك می‌كرد بطور كلی ذر اغلب موارد، اصل براین بوده است كه پسر شغل پدر را دنبال كند ـ به عنوان مثال گفته می‌شود وقتی صنف نانوایان گوشید در شهر غزنه قیمت جدیدی برای نان وضع كند سلطان محمود غزنوی امر كرده رئیس صنف ایشان را بزیر پای پیلان بیفكنند، معمولا در شهرها تشكیلات صنفی مانند بسیاری از اجتماعات دیگر شهری تحت نفوذ عوامل حكومتی متنفذین محلی و فئودالها بوده است علاوه بر این بسیاری از سازمان‌های صنفی ایران در قرون و سطحی عمیقا زیر نفوذ بعضی انجمن‌های مذهبی و درویشی و غیره بودند”

                                            (تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران)

خانم لمبتون در مورد اصناف چنین اظهار نظر م‌كنند (باتوجه به این مساله مه كلا در مطالب ایراد شده بوسیله محققین روسی وخانم لمبتون نكات متفاوتی ذكر گردیده و در بعضی موارد كلی اختلاف نظر مشاهده می‌شود)  ” بعضی نویسندگان باور دارند كه اصل اصناف حرف اسلامی به زمان ساسانیان بر می‌گردد. ولی جای تردید است كه آیا آغاز واقعی اصناف حرف اسلامی را می‌توان به آنها مربوط داشت؟ محتمل است كه اصناف حرف یك نتیجه الزامی از ساختمان جامعه اسالمی بودند و باین ترتیب صنعتگران همكار یك اجتماع متراكم تشكیل دادند، زیرا عملا خسارت هر  گونه عمل خلافی را كه اعضای آن مرتكب می‌شدند، برعهد می گرفت و همنین در مواقع عدم امنیت در درسترس اعضای خود وسائل حفظ و تامین قرار می‌داد”

                                                       (جامعه اسلامی)

غازان خان حاكم ایلخانان (1304 ـ 1295) كوشش نمود كه تمام حرف را در استخدام ساختمان مصالح جنگی دربیاورد و این اصناف مجبور بودند كه بطورسالیانه مقدار معینی اسلحه در دسترس در بار گذارند و برای این كار شخصی را به نام امین مسئول هر یك از حرف نمود.”

                                                                                                (جامعه اسلامی)

سازمان‌های همكاری یا نظام عیاری

در دوران اسلامی بواسطه هجوم اقوام خوارجی بایران گسیختگی نظامات و ضوابط اجتماعی گذشته افراد كوشش داشتند كه با تشكیل انجمن‌ها و اتحادیه‌های پنهان و آشكار با ایجاد ضوابط نوین اجتماعی تكیه گاه‌های دسته جمعی تازه برای خود بوجود آورند اغلب لباس‌های مخصوص داشتند كه در مواقع معین می‌پوشیدند بعضی از سلاطین و حتی خلفا برای استفاده از نفوذ و قدرت این انجمن‌ها تظاهر بوابستگی بآنها را می‌كردند ظاهرا تشكیلات و اتحادیه‌های با رنگ درویشی و مذهبی صوفیگری كه در آنجا رابطه فرد و موید و مراد سر سپرده به پیر و مرشد حكومت می‌كرده است بیشتر شبیه به نظام شوالری بوده است. در هر حال در اصل فعالیت عیاران شامل سه بخش می‌گردیده است:

اول همراهی و همكاری اعضاء با یكدیگر دوم فعالیت اجتماعی در زمینه دستگیری ضعفاء و بینوایان و اشاعه روح قهرمانی و ازادگی و سخاوت. سوم مبارزه سیاسی بر علیه حكومت‌های جبار.” (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

سازمان‌های اداری شهرها

”از همان آغاز دورتن اسلامی بنظر می‌رسد كه اداره شهرها در ایران به دست ماموران محلی بوده است كه توسط اهالی انتخاب می‌شده‌اند در دو قرن یازدهم و دوازدهم تحت فرمانروائی سلجوقیان مهمترین مامورین محلی به ”رئیس” موسوم بودند. رئیس در مواقع وسیله ارتباط بین مردم و دولت بود. او دستورات خود را از دولت دریافت می‌داشت ولی از بسیاری لحاظ یك مامور محلی بود. با وجود نظامی شدن دولت، كه در آن موقع صورت گرفته بود، این رئیس هنوز دارای اهمیت قابل ملاحظه‌ای بود.”

                                                                                                (جامعه اسلامی)

” ناامنی از مختصات شهرهای دوره‌ی قرون وسطایی بود و با وجود دیوارها و برج و باروها و خندق‌ها گاه و بی گاه فئودال‌ها و متجاوزین مزاحم مردم می‌شدند، كردلفسكی محقق شوروی در تاریخ سلاجقه آسیای صغیر می‌نویسد ” در شرق پس از تبدیل رژیم بردگی به فئودالیته در وضع عمومی شهرها تغییراتی پدید امد شهرهای دوره‌ی بردگی مركز صنعتگران و تجار بود و چون دستگاه سیاسی هم در شهر بود مركزیت بیش از دوره فئودالیته وجود داشت ولی پس از استقرار اصول فئودالیسم بیشتر ارباب صنایع گرداگرد مراكز فئودالی متمركز گردیدند البته این تغییر در همه جا یكسان صورت نگرفته است و در دوره فئودالیته نیز بعضی از شهرها مركز صنعت و فعالیت‌های اقتصادی و تجاری بوده است.”                                 (زندگی مسلمانان)

چگونگی نظام اداری شهرهای این دوره از تاریخ را می‌توان از توصیف ناصر خسرو در مورد شهر معره النعمان بخوبی درك نمود:

” در آن (شهر) مردی بود كه ابوالعلاء معری می‌گفتند نابینا بود و رئیس شهر او بود نعمتی بسیار داشت و بندگان و كارگران فراوان و خود همه شهر او را چون بندگان بودند و خود طریق زهد پیش گرفته بود گلیمی پوشیده و در خانه نشسته نیم من نان جوین تبه كرده كه جز آن هیچ نخورد و من این معنی شنیدم كه در سرای باز نهاده است و نواب و ملازمان او كار شهر می‌سازند مگر به كلیات كه رجوعی به او كنند و وی نعمت خویش از هیچ كس دریغ ندارد.”                (سفرنامه)

ناصر خسرو توصیفی نیز از شهر طارم دارد و از نظام اداری آنجا چنین یاد می‌كند” و هزار مرد از مهتر زادگان ولایت در آن قلعه هستند تا كسی به بیراهی و سركشی نتواند كرد و گفتند آن امیر را قلعه‌های بسیار در ولایت دیلم باشد و عدل و ایمنی تمام باشد چنان كه در ولایت او كسی نتواند كه از كسی چیزی ستاند و مردمان كه در ولایت وی به مسجد آدینه روند همه كفش‌ها را بیرون مسجد بگذارند و هیچ كس كفش آن كسان را نبرد و این امیر نام خود را بر كاغذ چنین نویسد كه مرزبان الدیلم جیل جیلان ابوصالح مولی امیر المؤمنین و نامش جستان ابراهیم است.”                                                       (سفرنامه)

نظام اداری شهرها را می‌توان مرتبط با نظام اداری و حكومتی این دوره از تاریخ ایران دانست و با توجه به این مساله ” بطور كلی مشخصات نظام اداری و حكومتی ایران را در دوران اسلامی بشرح زیر می‌توان خلاصه كرد:

نظام فردی: بواسطه نبودن تشكیلات مستحكم و ریشه دار اقتصادی و سیاسی روش حكومتی و اداری ایران و نیروی اجرایی آن بیش از هر چیز تابع نظام فردی و شخصی بود این خاصیت فردی نه تنها شامل سازمان‌های دولتی و حكومتی می‌گردید بلكه در سطح بسیار وسیعی تمام جامعه و بسیاری از ارزش‌های اجتماعی نظیر مذهب، هنر و ادبیات را در بر می‌گرفت. به عبارت دیگر ارزش اعتقادات مذهبی، اندیشه‌های هنری و ادبی جامعه نیز تابع نظر فردی فرمانروای وقت بود.”                            (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

دلیل دیگر این مدعا پی افكندن شهرهای بسیار بوسیله خلفای اموی و بخصوص عباسی در اوایل دوره‌ی اسلامی و همچنین فرمانروایان ایرانی كه در این دوره به حكومت رسیده‌اند می‌باشد. از جمله عضد الدوله دیلمی ـ ”در نزدیكی شیراز (قرن نهم میلادی) عضد الدوله دیلمی شهری جدید بوجود آورد به نام ”كردفناخسرو” كه از شهر كهنه شیراز به غایت پهناورتر بود. در این شهر جدید كه در حدود قرن نهم و دهم بوجود امده بود، روش تازه‌ای پیش گرفته بودند، یعنی سرای‌ها را در فاصله‌های معین از یكدیگر بنا می‌كردند و به جای كوچه پس كوچه‌های تنگ شهرهای قرن نهم، شهرهای قرن دهم دارای خیابان‌های فراخ و وسیعی گردید، (اینگونه شهر سازی را می‌توان بر گشتی به شهر سازی منظم دوره قبل از اسلام دانست) ولی این نوع بلاد كه بر حسب اراده (شخصی) اشخاص یا به جهات سیاسی به سرعت بنا می‌شد، بعلت سستی پایه‌ها و سبكی ساختمان‌ها بیش از چند نسل پایدار نمی‌ماند و ظرف مدت صد سال به كلی از میان می‌رفت و بزرگانی كه به عنوان كارگر و نساج در آن مجتمع شده بودند پراكنده می‌شدند.”                  (زندگی مسلمانان)

اینگونه شهر سازی در دوره حكمرانی سران قبایل ترك و مغول نیز ادامه یافت و در واقع حكمرانان این قبایل نوعی پیروی از رفتار و سیاست خلفای اسلامی را در پیش گرفتند. مثال قابل توجهی برای این مدعا بنای شهر سلطانیه است،” پادشاهان مغول به عزم شكار به این منطقه روی می‌آورده‌اند و در ایام تابستان در آنجا اوقات خود را مصروف می‌داشتند و از لطافت هوا بهره مند می‌شدند و از مراتع سر سبز آنجا برای چهار پایان و حشم استفاده می‌شده است بهمین سبب وضع طبیعی این ناحیه در روح ارغوان خان چهارمین پادشاه مغول اثر عمیق گذارده و فرمان صادر می‌نماید كه شهری مناسب در آنجا ایجاد نمایند و سكنه آن را از اطراف و اكناف بدان جا كوچ دهند، وزراء و امراء این پادشاه دستور صادره را فورا به مورد عمل و به موقع اجرا می‌گذارند.”                                                          (مجله باستانشناسی)

اینگونه شهرها كه به دستور سلاطین بنیان نهاده شده‌اند اكثرا پس از مدتی رو به ویرانی نهاد و در بعضی موارد به كلی از میان رفته‌اند.” در هر حال بعد از الجابتو با اینكه این شهر باز هم مقر سلطنت ابو سعید بهادر فرزند و ولیعهد سلطان خدابنده گردید ولی متاسفانه رونق و صفای این پایتخت كم كم از دست رفت و شهر بزرگ سلطانیه رو به زوال گذاشت .”

                                                                                    (مجله باستانشناسی)

 

توسعه شهرها در قرون وسطا و علل آن

در این دوره از تاریخ شهر نشینی ایران می‌توان دلایل مشخصی را برای توسعه شهر نشینی و شهر سازی عنوان نمود. اولین عامل را می‌توان مسائل مربوط به سیاست و حكومت دانست كه پیوسته در بنان شهرها بخصوص پس از هجوم قبایل بیابان گرد به ایران شدت بیشتری یافت دانست اصول حكومت كه بر اساس نظام فردی قرار داشت سیاست شهر سازی را تا میزان قابل ملاحظه‌ای به تصمیمات فوری و خود سرانه سلاطین وابسته می‌كرد. علت دوم توسعه بیش از حد تجارت و صنایع كوچك در سراسر سرزمین‌های متصرفه اعراب یا قبایل ترك كه در واقع وارث آنها بودند دانست. وضعیت خاص جغرافیایی ایران خود محیط مناسب جهت بوجود آمدن شهرهای تجاری بزرگ بوجود می‌آورد. حال به توضیح هر یك از این عوامل همراه با مدارك می‌پردازیم:

توسعه شهرها در اوایل دوره اسلامی چنان سریع انجام می‌پذیرفت كه گاهی به تقاضای مردم حكام مجبور به توسعه حدود و ثغور برای حفظ مال و اموال آنها می‌شدند. حمداله مستوفی در مورد قزوین چنین نوشته است: ” ولید بن عقبه الاموی، سعید بن العاصی الاموی را با یالت این ثغر فرستاد، او آن حصار را بمردم مسكون گردانید و شهری شد و امیر المومنین الهادی باله موسی بن مهدوی در آن حوالی شهرستانی دیگر كرد و مدینه موسی خواند. و غلامش مبارك تركی شهرستان دیگر ساخت چون خلافت به هارون الرشید اهالی مداین مذكوره از تغلب دیالمه و انزعاج و پریشانی خود بدو نهی كردند، او با رویی كه محیط مداین ثلاثه و دیگر محلات بود بنیاد فرمود.”                                                                                   (نزهه القلوب)

بدین ترتیب مشاهده می‌گردد كه از پیوستن چند شهرك شهری بزرگ مانند قزوین بوجود می‌آید و گسترش می‌یابد.

” طبق روش و اصولی كه در صدر اسلام معمولی بود، هیچ پایتختی نمی‌توانست بیش از یك مسجد جامع داشته باشد، نماز جمعه منحصرا در آنجا گزارده می‌شد. ولی با مرور زمان تغییر فاحشی روی داد، زیرا بسیاری شهرها كه دارای منبر بودند، ابدا ترقی نكردند، حال آنكه در شهرهایی كه فقط یك منبر داشتند عدد منابر افزایش یافت و به زودی به صورت شهر های واقعی درآمدند، این اتفاق بخصوص در خراسان و ماوراءالنهر روی داد. معهذا، مدت‌ها دستگاه خلافت به ایجاد منبرهای نو، در این شهرها مخالفت می‌كرد، چنان كه شهر بسیار بزرگ بغدادكه دارای 27 هزار مسجد و محراب و اماكن متبرك بود، فقط دو مسجد جامع یعنی دو مسجد منبر داشت ناگزیر مومنین در بیرون مسجد غلبه می‌كردند. معذالك از آغاز قرن یازدهم این روش و اصول غلط رو به فراموشی رفت و شماره مساجد جامع در شهرهای بزرگ رو به فزونی نهاد، چنان كه در مدتی كوتاه در قاهره قدیم ده مسجد جامع جدید بنا كردند.”                  (زندگی مسلمانان)

یكی از دلایل دیگر توسعه بعضی از شهرها كمك‌هایی بود كه دولت وقت برای تشویق مردم به سكنا گزیدن در این گونه شهرها می‌شده است.” به هر یك از كسانی كه در مدینه الزهرا سرایی بنیاد می‌كردند، از طرف دولت وقت 400 درهم جایزه داده می‌شد، همین كمك و سخاوت دولت سبب شد كه جمع كثیری در آنجا آمده و خانه ساختند.”                                                                          (زندگی مسلمانان)

” در حدود سال هزار میلادی، در ممالك اسلامی صدها شهر متوسط و كوچك وجود داشت، برخی از آنها دارای برج و بارو و بعضی بدون بارو بود. علاوه بر این حدود 15 پایتخت مقدس و مذهبی در اسلام بود كه آنها را ”امصار” می‌نامیدند و بعضی از آنها جنبه شهر جهانی داشت. یعنی در آن دسته‌هایی از عموم ملل عالم سكنا داشتند و در بازارهای آنجا كالاهایی از عموم كشورهای جهانی به چشم می‌خورد. در حقیقت این انصار مركز فرهنگی و هنری جداگانه از خود دارا بودند، سمرقند، بخارا، نیشابور، ری، شیراز، بصره، بغداد، دمشق، فسطاط (قاهره قدیم) اسكندریه، قیروان و قرطبه از این جمله بودند.”                                                     (زندگی مسلمانان)

همین گونه دلایلی را كه ذكر گردید می‌توان در گسترش دو شهر سلطانیه و تبریز در عهد خوانین مغول مشاهده كرد كه در ذیل به توضیحی در این دو مورد می‌پردازیم:

” غازان خان پس از جدش بر تخت سلطنت نشست و به گسترش شهر كه مورد نظر پدرش بود اقدام نمود و از این نظر بعد از غازان خان هم برادر و فرزاندانش در موقع خود نسبت به توسعه این شهر جدید الاحداث اقدام نمودند تا اینكه در زمان سلطان محمد خدابنده (به سال 703 هجری به سلطنت رسید) اهمیت شهر سلطانیه به اوج ترقی رسید و به قدری شهر بزرگ شد كه سلطان محمد الجایتو شهر را سلطانیه (یعنی مقر سلطنت پادشاهان مغول) نام گذاری نمود و از این تاریخ یعنی از سال 703 ه. سلطانیه فعلی به این نام خوانده شد و از اول محرم 705 هجری فرمان شروع كارهای عمرانی شهر و توسعه آن صادر گردید و دستور داد كه دیوار دور شهر را به سی هزار قدم برسانند بنابراین بر حسب امر این پادشاه تمام ساكنین سلطانیه را از تبریز و مراغه و اردبیل و سایر نقاط اجبارا كوچ دادند و مردم كم كم شروع به ساختمان‌های بسیار مجلل و آبرومندی در این شهر نمودند شخصیت‌های بزرگ كشوری سعی داشتند برای جلب رضایت خاطر پادشاه هر یك در اجرای این نقشه پیش دستی كرده و سهم بزرگی نصیبشان شود و بیش از پیش خود را به شاه نزدیك نمایند از این رو شهر سلطانیه خواه نا خواه عظمتی بسزا یافت و مركز تجارت و صنعت و هنر و سیاست آن زمان شد و از چین و تركستان كلیه مال التجاره‌ها از راه شهر ری و قزوین به سلطانیه و سپس بغداد و شهرهای اروپای غربی فرستاده می‌شد و شهرهای تبریز و اصفهان و یزد و كرمان و شیراز از اهمیت اولیه خود كمابیش افتاد و شهر سلطانیه عنوان پایتختی یافت بطوریكه حمداله مستوفی ادعا كرده است سلطانیه مركز واقعی ایران در زمان سلطان محمد خدابنده الجایتو بوده است و سلطانیه را به نام (میانه ایران زمین خوانده است).”                                (مجله باستانشناسی جلد اول)

” قبل ار سلطنت پادشاهان مغول در ایران مركز سیاست و تجارت و صنعت شهر بغداد بود و پس ار اینكه هلاكوخان این مركزیت را در بغدا درهم شكست بناچار بسیار مشكل بود كه ازنو این مركزیت را بزودی بتوان در سلطانیه شهر جدید بوجود آورد و مستقر نمود اینكار با فعالیت پادشاه اخیرالذكر انجام گردید و سلطانیه مركز فعل و انفعالات تجارتی و صنعتی و سیاسی گردید در سال 703 كه تمام ساختمان‌های شهر باتمام رسید طبق فرمان الجایتو جشن مفصلی در آن شهر برپا گردید كه تمام رجال كشور از اطراف واكناف در آن جشن آمدند و در موقع بر گزاری این تشریفات سلطان محمد خدابنده در میان شیخ صفی الدین اردبیلی و شیخ علا الدین سمنانی كه از فحول علما و پیشوایان معروف دیدن بودن جلوی نمود. حمد اله مستوفی می‌گوید كه در این تاریخ هیچ شهری از ایران ساختمان‌های باشكوه و معظمی مانند سلطانیه دیده نمی‌شود و شهر سلطانیه در زمان سلطان محمد خدابنده از هر لحاظ باوج ترقی خود رسیده است. متاسفانه این جلال و جبروت ورونق وصفادیری نیائید و عروس شهرهای ایران به نام سلطانیه پس از مرگ سلطان محمد خدابنده در سال 716 هجری رو به زوال می‌گذارد و بطوریكه پیترو دلاوال می‌نویسد جمعیتی در همان روز وفات این سلطان هم در حدود14000 نفر شهر را ترك می‌كنند در صورتیكه از طرف شاهان مغول تمام وسایل زندگی و رفاه و آسایش فراهم شده بود.”

                                          ( مجله باستان شناسی جلد اول)

پس از فوقت سلطان محمد خدابنده وزیر ابوسعید بهادر بنام علیشاه كه متوچه زوال این شهر گردید در تبریز شرئع به ساختمان‌های مجللی نمود و خواست اگر سلطانیه رونق خود را از دست داد واز شهرت وعظمت آن شهر كاسته شد شهری دیگر به نام فرزند اجایتو در تبریز بنیان گذاری كند واین مظور هم بزودی صورت عمل به خود گرفت. پس از ابوسعید بهادر خواه یكدوره هرج و مرج در ایران پیش آمد و قدرت و نفوذ پادشاهان مغول متدرجا كاسته شد و كم كم سلطانیه در اثر جنگهای محلی در دست آل جلایر و آل مظفر افتاد كلاویخو در خاطرات خود می‌نویسد با اینكه امیر تیمور و فرزندانش میرانشاه از هیچگونه خرابكاری در این شهر عظیم فروگذاری نكردند با این حال در سال806 هجری این شهر تا اندازه‌ای مركزیت تجارتی خودرا از دست نداده بود بالاخر در نتیجه جنگی كه بین قرایوسف و فرزند میرانشاه بنام ابوبكر رخ داد شهر سلطانیه بكلی موجودیت سیاسی و تجارتی و اقتصادی خود را از دست داد و تبریز دوباره جای آنرا گرفت. ”

                                         (مجلیه باستانشناسی جلد اول)

تلاش سلطان محمد خدابنده الجایتو برای بنیان نهادن شهری بزرگ به عنوان پایتخت به حدی بود كه او بفكر انتقال قبر ائمه اطهار افتاد وسعی نمود با این كار شرایطی مساعد برای ادامه حیات چنین شهری در سلطانیه فراهم سازد: ” باآنكه سلطان مزبور مادرش مسیحی بود و در طفولیت نام اورا نیكلا موصوف كرده بودند بر حسب تمایل شخصی خود در بزرگی بدین اسلام تشرف حاصل نمود و درسلك شیعه در آمد و تصمیم گرفت محل قبور ائمه اطهار بخصوص امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب (ع) و حضرت سید اشهداء امام حسین (ع) و سایر بقایای ائمه را باین محل تغییر مكان دهد واینجا را زیارتگاه كلیه شیعیان نماید بلكه از اینراه بر بقای دائمی و حفظ و صیانت همیشگی سلطانیه كمك شود و این فكر از نظر منطق زندگانی مردم نسبت به پای بند بدون با صول دین صحیح بنظر می‌رسد بنابراین نظر خودرا به  علما و پیشوایان دین شیعه در نجف و كربلا اعلام می‌دارد ولی علما و دانشمندان نجف و كربلا با این امر سخت مخالفت ورزیدند و برای اینكه درافواه موجبات ناراحتی فراهم نگردد شایع نمودند كه پادشاه حضرت امیر المؤمنین (ع) را خواب دیده حضرت به شاه فرمودند كه ما بیشتر علاقمندیم در بین النهرین بمانیم و مانع انتقال اجساد ائمه اطهار به سلطانیه می‌شوند. ”

                                            ( مجلسه باستانشناسی جلد اول)

شرح چگونگی توسعه شهر تبریز به عنوان اولین دارالملك غازان خان:

” چون در عهد مغول آن شهر دارالملك  گشت كثرت خلایق در آنجا جمع شدند و بر بیرون شهر عمارات كردند تا بمرتبه یی كه بر هر دروازه زیارت از اصل شهر آبادانی پیدا شد غازان خان آنرا بارویی كشید چنانكه تمامت باغات و عمارات و دیهها و ولیان كون و سنجاران نیز داخل آن بارو بود، جهت وفات او تمام ناكرده بماند و درو باروی غازانی بیست و پنج هزارگام است وشش دروازه دارد” (نزه القلوب)

پیدایش و توسعه شهرها در اصر گسترش راههای تجاری وتوسعه صنعت ” آمار و ارقام و اظهار نظرها گرچه به نظر كاملا مبالغه آمیز می‌رسد، اما آنچه مسلم است آنكه در دوران بعد از اسلام بعلت توسعه نسبی جمعیت، تشكیل امپراطوری وسیع اسلامی با اقتصاد مختلط كشاورزی، تجارتی، پولی صنعتی و دریایی و افزایش ارتباط بین ملل مختلف و توسعه بازرگانی، اقتصاد شهری بطور قابل ملاحظه‌ای گسترش یافت بطور كلی چنین می‌نماید كه سازمان اقتصادی ایران در عهد اسلامی بمراتب شهری تر و مركب تر از زمان ساسانیان بوده است. از طرف دیگر همگام با گسترش نظام شهر نشینی، بر میزان تاثیر طبقات شهری بر مجموع تحولات، اقتصادی و اجتماعی و سیر تاریخی و همچنین آفرینش‌های هنری و ادبی ایران بطور بارز افزوده گردید.”                             (تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران)

توسعه كشاورزی

” در مورد روش تولیدی و محصولات كشاورزی در دوران قبل از مغول اقتصاد كشاورزی ایران بطور بی سابقه‌ای ترقی كرد و در این مورد گفته می‌شود ” كه در ایران آن دوران نیروهای تولیدی كشور چنان ترقی و پیشرفت كرده بودند كه ایران پیشتر در هیچ دوری بچنان درجه اعتلائی نرسیده بود و بعد هم حتی تا قرن بیستم نرسید.” چنین بنظر می‌رسد كه در این دوره بعلت افزایش جمعیت احتیاج بیشتر بكالاهای كشاورزی امنیت نسبی و تخفیف نسبی استثمار خارجی و داخل و همچنین توجه بیشتر حكومت‌های ملی و محلی  در زمینه سد بندی اصلاح آبیاری بعمل آمد.”

                                                               (تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران)

از نظر مقایسه، بنظر می‌رسد كه در مجموعه اقتصاد ملی ایران، بازرگانی

نقش مهم تر از زمان قبل از اسلام را داشته است.

بطور خلاصه توسعه بازرگانی در دوره بعد از اسلام را می‌توان معلول عوامل اساسی زیر دانست:

1 ـ تشكیل امپراطوری اسلامی در واقع تمركز اقوام و ملیت‌های مختلف با انواع فعالیت‌های اقتصادی و كشاورزی در یك سیستم یگانه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و دینی موجب تشكیل بازرگانی گردید.

2 ـ رشد و توسعه اقتصادی: تا حد زیادی معلول رشد طبیعی و شكل گرفتن بیشتر اقتصادی ملی ایران بوده است مردم در اثر افزایش ارتباط و آگاهی از احوال یكدیگر بیش از پیش در راه‌های نوین معیشتی از جمله بازرگانی و داد و ستد قدم بردارند.

توسعه صنایع (صنعت نساجی) ـ صنعت نساجی را می‌توان یكی از صنایع مهم اوایل اسلام دانست. البته گسترش این صنعت پس از هجوم قبایل ترك و مغول برقرار بود و به عنوان یك صنعت عمده در اكثر شهرهای ایران شناخته می‌شده است ” در دوران قرون وسطی پارچه‌های ساخت ایران شهرت فراوان داشت. پشم، ابریشم، پنبه، كتان، كنف، رشته و بافت می‌شد. مسلمین از میراث صنعت بافندگی مصریان و از تخصص هندیان در  بافتن پارچه‌های كتانی و از مهارت چینیان در صنایع ابریشم بهره فراوان كسب كردند و از این قبیل صنایع از آغاز قرون وسطی به ایران راه یافت همچنین در ناحیه دبیق یا دبقه از مصر مهمترین پارچه‌های كتانی یعنی دبقی یا دبیقی را می‌بافتند و برای آنكه این پارچه تلالؤ و جلوه بیشتری به دست آورد، در آن رشته‌هایی از نقره و طلا نیز به كار می‌بردند.” 

   (زندگی مسلمانان)

” (ناصر خسرو)، از قصب‌های مصری تحسین بسیار كرده است. حكایت می‌كند كه یكی از پادشاهان فارس (عضد الدوله) با ارسال بیست و هشت هزار دینار به تنیس می‌خواست لباسی از این جنس برای خود تهیه نماید، ولی چون این پارچه برای خلیفه مصر بافته می‌شد فرستادگان عضد الدوله بدون حصول نتیجه مطلوب مراجعت كردند ابتدا كتان از مصر وارد می‌كردند، ولی بر اثر مساعی عضد الدوله (949 ـ 987) كشت كتان در ایران نیز رونق گرفت. شهرهای صنعتی ایران عبارت بودند از سینیز و گنداوه و تور در ساحل خلیج فارس، ولی بزرگترین مركز فعالیت‌های صنعتی كارون بود، در آنجا صدها هزار جولا، در كارگاه‌های دولتی یا در موسسات خصوصی صاحب امتیاز كار می‌كردند.”                                      (زندگی مسلمانان)

” در شهرهای مرو، نیشابور، بلخ، بخارا و جهرم فارس و در تمام سیستان و كرمان بافتن پارچه‌های پنبه‌ای رواج داشت هر جام وار پارچه پنبه‌ای در قرن دهم تا 30 دینار نیشابوری فروش می‌رفت. پارچه‌های سفید و پیراهنی كار سنیز (شهری است نزدیك خلیج فارس) بسیار مشهور بود و آن را سنیزی می‌خواندند، مانند پارچه‌های دبیقی مصر”.      

                                                                                    (زندگی مسلمانان)

” در قرن یازدهم و دوازدهم (میلادی) (ربض) یعنی حومه شهرها بی حد پهناور شده بود، و صدها هزار از ریسندگان، بافندگان، ندافان و رنگرزان در آن سكنا گزیدند و این كارگران به طور بخور و نمیر در نهایت تنگ دستی می‌زیستند و حاصل دسترنج آنها به كیسه خواجگان و بوروژواهای كلان سرازیر می‌شد.              (زندگی مسلمانان)

” در شهرهای بزرگ تا چند هزار مردم فقیر به رشتن و بافتن امرار و معاش می‌كردند و قسمت عمده طبقه ضعفا را تشكیل می‌دادند و از كد یمین و عرق جبین آن بیچارگان بود كه سوداگران و بازرگانان متمول می‌شدند”

                                                                                    (زندگی مسلمانان)

اهمیت پارچه‌های بافت ایران

” در مناطق دور دست مانند بلاد شمنان و ترسایان قطعاتی از پارچه‌های دست بافت همچنان باقی است و این قراین نشان می‌دهد كه در دوره درون وسطی پارچه‌های بافت ایران شهرت و اهمیت جهانی داشته است. برخی از قطعات پارچه‌های آن دوره در ژاپن در خزانه دولتی نارا به دست آمده و برخی دیگر از دست بافت‌های قدیمی شرق در كلیساهای فرنگ محفوظ مانده است.”

                                                                                    (زندگی مسلمانان)

توسعه راه‌های تجاری

ماركوپولو در این مورد چنین می‌گوید: ” كالاهای گرانبهای عمده‌ای كه در جاده‌های تجارتی حمل می‌شد عبارت بود از: ابریشم، پوست خز و سنجاب و روباه، جواهرات و زینت آلات زنانه، ادویه متنوع و اسلحه و مهمات. در محل طلاقی طرق گوناگون بازرگانی، در نقاطی كه راه‌های كاروان رو با هم تقاطع پیدا می‌كردند و در مسیر سواحل رودخانه‌ها و انهار بزرگ و یا در حواشی لنگرگاه‌ها و خلیج‌های كوچك شهرهای تازه و بلاد جدید البنیانی احداث و ایجاد می‌شد. در این شهرهای جدید الاحداث مردمان گوناگون با زبان‌های گوناگون، بازارهای رو باز و اسواق سقف، كاروانسراهای پر هیاهو و معابد و مساجد ملل متنوع و مختلف نیز دیده می‌‌شد”

                                                                                    (كتاب ماركوپولو)

بطوری كه دوره پس از حمله و هجوم قبایل ترك را به ایران می‌باید فصل جدیدی در حیات و اقتصادی و اجتماعی ایران محسوب داشت در میان این قبایل غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان سهم بزرگی در توسعه اقتصادی ایران داشته‌اند.”

” رژیم غزنویان برای ادامه تسلط خود بر افغانستان و مردم ایران شرقی و مركزی رویه متعصبانه مذهبی را تعقیب می‌كرد. در حقیقت روش سنی حنفی بعنوان آیین دولتی درآمده بود.” (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

”چنین به نظر می‌رسد كه در این دوره به علت افزایش فلزات گرانبها كه از ذخایر بت خانه‌های هندی به غنیمت آورده شده بود تسهیلات بیشتری در امر بازرگانی و داد و ستد فراهم گردید احتمالا به واسطه همین افزایش فلزات گرانبها، نرخ بهره تنزل كرد و قیمت‌های مصرفی افزایش یافت.”                    (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

رونق واقعی بازرگانی ملی و بین المللی فلات ایران در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیانبه مرحله عالی خود رسید.”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

 

9 ـ شاهراه‌های عمده در زمان خلافت عباسیان

” بوجود آمدن چنینن شناهنشاهی در مرحله اول معلول تجزیه قدرت سیاسی و  مذهبی خلافت اسلامی از اواخر قرن دوم هجری بود”

                                                (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

” پس از تشكیل امپراتوری سلجوقیان و تجدید یگانگی موقتی اسلامی، رابطه بین ملل مختلف افزایش یافت با این وضع می‌توان نتیجه گیری، كرد، كه درین شرایط تبدیل و تبادل و تجارت بطور محسوسی توسعه یافته است. ”

                                             (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

” همچنین ار بررسی وجبات و علل واقعی رونق و آبادی كشور و تجدید مجد و عظیمت باستانی ایران در عهد سلاجقه بزرگ به نظر می‌رسد كه بزرگترین عامل مؤثر آن توجه و كوشش فراوانی بود كه وزیران خردمند ایران پادشاهان سلجوقی جهت تسطیح و تعمیر و حفط امنیت راهها به عمل آورده، با ایجاد پل، كاروانسرا و توقفگاه‌های خوب و مناسب كلیه وسایل رفاه و آسایش كاروانیان سر تا سر مملكت را فراهم ساختند.”

                                                            (هنر و مردم ـ مقاله راه سازی )

یورش مغول و تاثیر ان بر مبانی اقتصاد ایران

” با آنكه از نظر شدت و آثار نابود كننده هجوم مغول به مراتب سخت تر و خشن تر از اعراب بود، ولی به واسطه همراه نبودن با یك آیین فلسفی و نداشتن مبنی مرامی و ایدئولوژی، آثار اجتماعی و فرهنگی آن بر تمدن فلات بسیار سطحی و ناچیز و زود گذر بود. ”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

حمله قوم مغول به ایران اصولا بر اساس احتیاجات و انگیزه‌های اقتصادی بوده كه در مرحله نخست ناشی از تحولاتی بود كه در جامعه مغول به وقوع پیوست، در ابتدای هجوم این قوم”نظام بازرگانی مانند مظاهر دیگر اقتصادی ایران، بواسطه كشت و كشتار و خرابی شهرها از هم گسیخته گردید بدین معنی كه در این عهد به علت خرابی، دهات فقر شدید نواحی روستایی، بازرگانی و سوداگران شهری بازارهای طبیعی خود را در دهات از دست دادند”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

برقرار نمودن مالیات‌های سنگین بر كالاهای تجارتی خود عامل مؤثری در ركود اقتصاد بازرگانی این دوره از تاریخ ایران بود با توجه به این مساله كه ناامنی راه‌ها نیز دلیلی بر ضعف روابط اقتصادی بین ممالك متصرفه بوسیله این قوم به شمار می‌رفت. البته وضع بازرگانی پس از استقرار خوانین مغول رفته رفته سامان یافت ـ ”اثر مساعد حمله مغولان بر اقتصاد ایران و تمام آسیای غربی تا حوزه مدیترانه آن بود كه تشكیل امپراطوری پهناور مغول از آسیای مركزی تا حدود سوریه و بین النهرین و روسیه و اروپای خاوری موجب از بین رفتن موانع و محدودیت‌های محلی نزدیك كردن ملل مختلف به یكدیگر گردید  در این دوره بازرگانی بین شرق و غرب در سطح وسیعی توسعه یافت و قسمت عمده این داد و ستد از راه ایران از جاده ابریشم در شمال و جاده ادویه در جنوب این اساس شروع اكتشافات بزرگ جغرافیایی قرن پانزدهم و شانزدهم و انقلاب بزرگ

 

 

10 ـ شاهراه‌های تاریخی در استان‌های كرمان و فارس

اقتصادی و اجتماعی عهد رنسانس می‌باشد.”

                                                                        (تاریخ اقتصادی و اجتماعی)

ارتباط شهر و روستا و تاثیر آن در اقتصاد شهری

”احتیاج به شهر در ایران یك امر قدیمی است. در دوره‌هائی كه شیوه تولید آسیائی در ایران حاكم بود و حكومت مركزی قدرت داشت شهرها در حیات زراعی روستاها دخالت مهمی داشتند و امور آبیاری از حفر قنات و شبكه‌های آبیاری و اداره آن در روستاها از شهرها حل و فصل و اداره می‌شد. تصادفی نیست كه هر وقت در مواقعی تاریخی، در جنگ‌ها، شهری در ایران بدست دشمن می‌افتاد تمام نواحی روستائی سقوط می‌كرد و گاهی بر اثر استیلای شیوه تولید چادر نشینی، زراعت نواحی مهمی از ایران از میان رفته و زراعت در آن متوقف شده و اراضی آن در بیابان تبدیل شده بطوریكه هنوز آثار شبكه‌های آبیاری آن دوره‌ها وجود دارد.”

                                                               (جامعه شناسی روستایی ایران)

” وسعت خاك و پستی‌ها و بلندی‌های آن و استعداد آن برای دامداری و كشاورزی، ضرورت دفاع از حیات كشاورزی در مقابل یورش‌های خارجی و شورش‌های داخلی، رشد نظام چادر نشینی توام با نظام آبادی نشینی و كثرت جمعیت ایلی همه ایجاب می‌كرد كه در جامعه كهن ایران بنای شهرها با احداث دژها و قلعه‌ها همگام باشد و شهرها از نخستین روزهای احداث محل اقامت شاهان و امیران و سپاهیان شود و اقتصاد شهری با اقتصاد جنگی توام گردد.

در طول زمان، بر اثر رشد شهر نشینی، تمركز قدرت نظامی در شهرها افزایش یافت و در بعضی از آنها و تقریبا در همه قلعه‌ها پادگان‌های نظامی مستقر شد. تعداد شهر نشینان افزایش یافت و تولید شهری بخدمت امیران و سلاطین درآمد در فاصله‌هائی كه حكومت مركزی قدرتی داشت و آرامش و امنیت مدتی دوام می‌كرد، صنایع دستی و تجارت شهر نشینان رونق می‌گرفت و كاروان‌ها با مال التجاره‌های گوناگون براه می‌افتادند. در همین فاصله‌ها بود نظام اداری وفن مدیریت بتدریج قوام گرفت، و صاحبان دیوان‌ها امور اجتماعی و اقتصادی شهرها را بر عهده گرفتند. در آن ادوار تضاد بین حیات روستائی و نظام شهری حاد نبود و شهرها بر تولید كشاورزی و اقتصاد روستائی حاكم بودند. ولی یك ساله وجود داشت و ان ستیزه‌ای بود كه در یك طرف آن قبایل كوچ نشین و در طرف دیگر آن جوامع شهری و روستائی قرار داشتند غلبه نظام چادر نشینی بر نظام شهری و روستائی در بیشتر موارد به تفوق سیاسی میانجامد و چنانكه می‌دانیم نظام چادر نشینی به جای تولید زراعی بر تولید شبانی استوار است تولید شهری در جامعه قدیم ایران بر اساس صنایع دستی بود، و اهمیت بسیار داشت. امیران و سلاطین علاوه بر دست داشتن روستاهای اطراف شهر بعنوان اقطاع یا تیول از جمله صاحبان كارگاه‌های دستی هم بودند.”

    (جامعه شناسی روستای ایران)

 

در ادامه مطالب فوق می‌توان اینگونه نتیجه گیری كرد كه پس از حمله اعراب شهرها بعنوان یك عامل برقراری ثبات اقتصادی و سیاسی نظامی بسیار مؤثر در توسعه و برقراری نظم در مناطق و ولایت شناخته شده‌اند، البته باید در نظر داشت كه با برقراری نظام فئودالی نقش شهرها بعنوان سكونتگاه سران فئودال حائز اهمیت بوده و دلیل بر اثبات این مدعا را می‌توان بوسیله مطالعه در كتب جغرافیایی این دوره از تاریخ ایران جستجو كرد. بطور كلی اسامی و اصطلاحاتی كه در اینگونه كتب در توصیف شهر بكار رفته بخوبی اهمیت موقعیت اقتصادی و سیاسی شهرها را بر مناطق طایفه آنها آشكار می‌سازد در ذیل به توضیح هر یك از این اصطلاحات می‌پردازیم: 

شهر اسلامی ـ این عنوان به شهرهایی مانند: بغداد، بصره، حله، واسط، سلطانیه، تبریز اطلاق شده است بطوریكه آشكاراست این عنوان به شهرهایی كه از نظر اقتصادی و سیاسی و مذهبی اهمیت خاص داشته‌اند داده می‌شده است.

شهر وسط ـ به شهرهایی گفته شده كه چندان اهمیت خاصی نداشته ولی از وسعت و تجهیزات قابل ملاحظه‌ای برخوردار بوده‌اند مانند: قادسیه، مزدقان، نطنز، نهاوند و غیره.

لازم بتذكر است كه بعضی از شهرها بعلت سابقه تاریخی و استحكامات نظامی، بعنوان یك واحد جغرافیایی شناخته می‌شده‌اند و مالیات از آنها گرفته می‌شده است.

قریه ـ مركز تعدادی دیه كه در بعضی موارد به چهل هم می‌رسیده است در بعضی موارد از قریه بعنوان دیهی نامبرده شده كه تابع شهری است و آنرا قریه آن شهر نامیده‌اند.

11 ـ تومانین اصفهان

نمودار فوق كه نشان دهنده تومانین اصفهان است، می‌تواند اهمیت و سلسله مراتب تقسیمات مذكور را روشن سازد. بطور كلی در این نمودار نشان داده شده است كه تقسیمات چگونه از كل به جزء رسیده‌اند و چگونه ارتباطات این اجزاء با مراكز حفظ گردیده است.

مفهوم اصلی این نمودار را می‌توان در واقع نماینده نظام اداری سیستم فئودالیسم متمركز آن دوره دانست. چنانكه در گفتارهای قبلی نیز تذكر دادیم مراكز موجود در هر تومان (فرفا آن ـ فیروزان و اصفهان بعنوان مركز آنها) سكونتگاه فئودال‌ها بوده‌اند كه مشاوران آنها نقش عوامل اجرایی را در دیه‌‌ها و قریه‌ها ایفا می‌كرده‌اند.

ناحیه ـ به منطقه كشاورزی گفته می‌شده كه تعداد زیادی دیه را شامل می‌گردیده. شهر بزرگی چون اصفهان دارای چندین ناحیه بوده است.

دیه یا ده ـ برخی از این دیه‌ها دارای هزار خانه و بازار و مساجد و مدارس و خانقاهات و حمام بوده‌اند.

حمداله مستوفی در برخی موارد نواحی مختلفی را تومان نام نهاده، از جمله تومان اصفهان ـ تومان ری ـ تومان سلطانیه و قزوین ـ تومان قم و كاشان ـ تومان همدان ـ تومان یزد و غیره. در مورد تومان ری چنین می‌گوید ”تومان ری ـ این تومان را شهری سواری نبوده است” از این گفته بخوبی مشخص می‌گردد كه تومان چیزی معادل استان بوده و به یك منطقه مستقل جغرافیایی شامل چند شهر بزرگ گفته می‌شده است.

ولایت ـ جمع چند ناحیه را در بعضی موارد ولایت نام نهاده است. ”فراز آن ولایت غله و دیگر ارزاق به بسیار ولایت برند و از میوه‌هاش انار و اهل شهر و اكثر ولایات شیعه اثنی عشری‌اند الا دیه قوهه 

                                                                                                (نزهه القلوب)

قصبه ـ به دیهی گویند كه بیشتر از معمول بزرگ و پر ثمر باشد در واقع قصبه مركز ولایت كه در كل آن تعداد زیادی دیه وجود داشته بوده است.

 

بررسی قشر و منظر برونی شهرهای قرون وسطا

” نا امنی از مختصات شهر‌های دروه قرون وسطایی بوده و باوجود دیوارها و برج و باروها و خندقهاگاه و بی گاه فئودالها و متجاوزین مزاحم مردم می‌شدنهد. گردلفسكی محقق شوروی در تاریخ سلاجه آسایی صغیر می‌نویسد” در شرق پس از تبدیل رژیم بردگی به فئودالیته در وضع عمومی شهرها تغییراتی پدید آمد شهرهای دوره بردگی مركز صنعتگران و تجار بود و چون دستگاه سیاسی هم در شهر بود مركزیت بیش از دوره فئودالیته وجود داشت ولی پس از استقرار اصول فئودالیسم بیشتر ارباب صنایع گرداگرد مراكز فئودالی متمركز گردیدن البته این تغییر در همه جا یكسان صورت نگرفته است ودر دوره‌ی فئودالیته نیز بعضی از شهرها مركز صنعت و فعالیت‌های اقتصادی و تجاری بوده است”

                                               ( زندگی سامانیان 245 ـ 244)

” وضع زندگی شهرهای ایران نیز در قرن یازدهم و دوازدهم بررسی نشده است. شهرهای قرون وسطائی ایران از لحاظ باستانشناسی مورد بررسی و پژوهش كامل قرار گرفته‌اند. معهذا از گواهی منابع كتبی چنین بر می‌آید كه ترقی و پیشرفت بخش بازرگانی و پیشه وری شهرها یا ربض كه در قرون ماقبل جریان داشته در دوران مورد نظر مانیز همچنان با شدت تمام دوام پیدا كرد. ابنیه عمومی در ربض ساخته می‌شد. آصار تمدن وفرهنگ مادی كه از آن زمان به عصرما رسیده نیز شاهد آن است كه در رشته‌های اصلی حرف قرون  وسطائی یعنی شهرساز و ساختن مصنوعات فلزی، قالی  بافی، پارچه بافی و بخصوص ظروف سفالی در قرون مورد نظر هم از لحاظ فنی و هم هنری ترقی وافر نموده بدرجه اعلا رسیده بود مردم پیشه ورشرها و ارباب حرف در چنگ فئودالها و شركت‌های بازرگانان و سرمایه داران رباخوار بودند. پیشه واران شهری عوارض و مالیات‌های فراوان فئودالی را می‌بایست بپردازند در این دوران در ایران نیز مانند دیگر كشور‌های خاور نزدیك اتحایه‌های اصناف وجود داشت. اصناف مزبور اغلب در زیر نفوذ جرگه‌های اخوت درویشان بودند.”

                                                        (تاریخ ایران 210 ـ 309)

” شهرها و بلاد بعد از اسلام دارای چند قسمت مشخص بود قسمت قدیمی شهریا ” ارگ” كه محل اقامت سلاطین و هیات حاكمه وقت بود به نام كهندژ خوانده می‌شد و به زبان تازی قهندز ضبط كرده‌آند. قسمتی از شهر كه اكثریت مردم (بورژواها) در آن سكونت داشتند به نام شارستان معروف بود و قسمت پرجمعیت شهر را كه محل بازار‌ها وعمارات نو بنیاد بود به زبان تازی ربض می‌گفتند. ” (زندگی مسلمانان244)

مطالب ذكر شده را می‌‌توان به صورت تقسیمات زیر بطور خلاصه معرفی نمود:

الف ـ كهندز ـ كهندژ ـ كه عموما با روی قدیمی بوده كه متصل به حصار جدید می‌شده است. در مورد شهرهای اسلامی این قلاع عموما متعلق به دوره قبل از اسلام بوده كه اكثرا نیز بوسیله اعراب خراب می‌‌‌شده و سپس شهری جدید تر وبا وسعت بیشتر احداث می‌گردیده است.

ب ـ شارستان ـ المدینه ـ شهرستان ـ قسمت مركزی شهر كه عموما بناهای مهم از قبیل مسجد در آن واقر بوده و اطراف آنرا حصاری احاطه می‌كرده است.  

پ ـ ربض ـ محمدیه ـ خانه‌های اطراف شهر را می‌گفتند و عموما بازارها در این قسمت از شهر قرار داشته‌اند.

در قرن یازدهم و دوازدهم (ربض) یعنی حومه شهرها بی حد پهناور بود، و صدها هزار از ریسندگان، بافندگان، ندفان و رنگرزان در آن سكنا گزیده و این كارگران بطور بخور و نمیر در نهایت تنگدستی می‌زیستند و حاصل دسترنج انها به كیسه خواجگان و بورژواها كلان سرازی می‌شد.”                                                                     (زندگی مسلمانان 246)

”طبقه كارگر یا اهل ربض مانند (بورژواها) یعنی اهل شارستان لباس پوشیدند. شلوار و قبای آنها غالبا از كرباس یا متقال نیلگون بود، چون این رنگ به اصطلاح چركتاب و با كار آنها متناسب بود، لباس انها نیمتنه یعنی تا سر زانو بود و آستین‌های كوتاه داشتند.”

                                                                                    (زندگی مسلمانان 90)

” دروازه‌های هر شهر بر حسب موقعیت نظامی و اقتصادی آن كم یا زیاد بود و غالبا دروازه‌ها به جاده‌یی كه بیكی از شهرهای آباد منتهی می‌‌گردید مربوط بود. آبادی‌های اطراف شهرستان به زبان فارسی روستا و به زبان عربی رستاق یا حیاط می‌نامیدند. همیشه بر فراز برج‌ها و در نزدیكی دروازه‌ها عده‌ای به مراقبت و دیده بانی مشغول بودند. مسافرین و كاروان‌های تجاری سعی می‌كردند كه قبل از بسته شدن دروازه‌ها وارد شهر شوند چه پس از بسته شدن چاره‌یی جز اطراق و توقف در بیرون شهر نداشتند.” (زندگی مسلمانان 244)

توصیف شهر بخارا بوسیله استاد فاكتورویچ مستشرق شوروی روشن كننده وضع شهرستان است: ” در آن ایام شهر بخارا تمام خصوصیات یك شهر فئودالی شرق را دارا بود. قسمت اعظم شهر را محله تجارتی و صنعتی تشكیل می‌داد. در مغرب شهر كه آنوقت بنام شهرستان معروف بود مقر امیران قدیم بخارایی یعنی (ارگ) قرار داشت. در كنار كاخ ده ایوان یعنی ادارات مركزی دولت بنا شده بود و در جنوب بازار بود كه در دكان‌های آن نساجان، كفاشان، خیاطان و آهنگران و سنگتراشان و زرگران و صحفان و نسخه نویسان و غیره كار می‌كردند                                                     (زندگی مسلمانان)

” شهرستان یاشارستان در دوره ساسانیان كرسی شهر (= ناحیه) بود، و در زبان دری به قسمتی از شهر بخصوص قسمت اصلی آن مستحكم بود اطلاق می‌شد. اغلب شهرستان‌ها چندین دروازه داشت و گاهی بر گرد انها خندق نیز بود. ساكنین شهرستان را معمولا اشراف و ملك زادگان و دهگانگان تشكیل می‌دادند. محل كسب و سكونت بازاریان ابتدا در خارج دارای بازار با راسته‌های مختلف شدند. گاهی قصور اعیان و اشراف در شهرستان‌ها محصور می‌شد و گاهی هم در یك شهرستان چند مسجد جامع قرار داشت. شهرستان‌ها بتدریج در جریان تكاملی شهرها تبدیل به محله‌ها می‌شدند، بطوری كه اغلب شهرها دارای چندین شهرستان بودند و برج و بارو داشتند.”                    (جامعه شناسی روستای ایران)

 

”ربض در دوره اسلامی قسمتی از شهر بود مشتمل بر محلات پائین شهر، كه میان شهرستان و ناحیه روستا قرار داشت، در قرن‌های پنجم و ششم هجری ربض در شهرهای بزرگ دروازه داشت و بر گرد آن دیوار بود گاهی نیز ربض بازار و كاروانسرا داشت، و در مواردی نیز از مسجد جامع و گرمابه برخوردار بود”

(جامعه شناسی روستای ایران 46)

شهرهای دوره قرون وسطا را در سه بخش زیر مورد مطالعه قرار می‌دهیم:

الف ـ ارگ و میدان‌های شهر و شبكه خیابان بندی (استحكامات شهری)

ب ـ بازار و تاسیسات عمومی (مراكز تجاری ـ مراكز اداری ـ مراكز فرهنگی ـ مراكز مذهبی، بهداشتی و درمانی ـ مراكز تفریحی)

پ ـ مسكن

الف ـ ”حداقل می‌توان گفت كه از زمان سلوكیان ببعد در شهرهای ایران عامل ارگ وارد شد و سپس با بزرگ شدن شهرها و بعلت آثار مفید این عامل تعداد آن رو بافزایش گذاشت معمولا یكی از محوطه‌ها و یا میادین بزرگتر برای امور نظامی و نمایش ساخته می‌شد.” (شهر در تاریخ ایران)

” در بعضی از نوشته‌ها آمده است كه حكمرانان ترك در قرن ششم میلادی شهر بخارا پایتخت خود كردند و ساختمان ”ارگ” طوری است كه دارای زندان، خزانه، دوایر دولتی و غیره بوده كه از این ساختمان حكمرانان بر بخارا حكومت می‌كردند

در قرن دهم میلادی در وسط شهر بخارا ”مسجد مرگ” را ساختند كه دارای مناره بلند و بزرگی به نام ”مناره كلان” است و تا كنون بیادگار مانده است. این مناره مشرف بر شهر است. در طول سدها سال مؤذن از بالای آن اذان می‌گفت از ابنیه مهم و تاریخی شهر بخارا بنای ”ارگ” كه مقر دولتی و حكمرانان شهر بخارا بوده است.”

                                                (شهر تاریخی بخارا و سمرقند ـ هنر مردم)

در مورد استحكامات شهرهای این دوره پر آشوب تاریخی می‌توان به توصیف چند شهر بزرگ مناطق اسلامی و روم شرقی اشاره نمود.

”میافارقین ـ دیواری سنگی و كنگره دار گرداگرد آن را احاطه كرده بود. هر یك از سنگ‌های سفیدی كه برای بنای این حصار به كار رفته بود 1500 كیلو وزن داشت و در فاصله هر 75 متر در روی این دیوار برجی جهت دیده بانی بر پا شده بود. درهای آهنین عظیمی برای دروازه‌های شهر ساخته بودند.”                         (زندگی مسلمانان 247)

” شهر آمد ـ این شهر مهم كه روی تخته سنگی بزرگ ساخته شده بود از دوره ساسانیان (قرن سوم تا ششم) شهرت و اهمیت تاریخی داشت در این شهر دو حصار استوار و باروی محكمی بود كه از قطعات بزرگ سنگ سیاهی كه پهلوی هم قرار داده بودند، ساخته شده بود، فاصله میان دو باروی شهر 12 متر بود، هر یك از این سنگ‌ها نسیفه (بازالت) سیصد تا سه هزار كیلو وزن داشت و هر یك از رو باروی شهر 10 متر ارتفاع و 5 متر ضخامت داشت و در فاصله هر 130 متر برجی ساخته بودند كه در بالای آن شخصی به دیده بانی مشغول بود. شهر چهار دروازه‌ی بزرگ آهنی داشت”          (زندگی مسلمانان)

” حلب ـ این شهر حصاری داشت از سنگ سفید به ارتفاع 13 متر و 6 دروازه بزرگ كه گرداگرد آن قرار داشت. در مركز شهر روی تلی بزرگ از سنگ حصاری عظیم چون كوه ساخته شده بود.

                                                                                        (زندگی مسلمانان)

” از قرن دهم (میلادی) روش نوینی در شهر سازی آغاز شد، به این ترتیب كه یك شهر بزرگ را طبق نقشه‌ای كه از پیش اماده شده بود بنا می‌نهادند كه كوچه‌ها و محلات شهر را مانند تخته شطرنج منقسم به خانه‌ها می‌ساخت. درین عصر سامره و جعفریه در كنار دجله و رقاضه در حدود شیروان و مهدیه در تونس و قاهره مغربیه به فرمان خلفای فاطمی و مدینه زهرا در اندلس نزدیك قرطبه قدیم به وجود امده و تسعه یافتند”

                                                                                    (زندگی مسلمانان)

”بغداد پایتخت خلفای عباسی را، نوبخت منجم  بر یك (كوسموگرام) یعنی یك آینه چینی فولادی عهد (حن) یا عهد (طان) طرح انداخت. در مركز شهر، قصر خلیفه یا قصر سبز قرار داشت كه بجای قطب آسمان باشد. در هر یك از چهار طرف قصر، كاخ یكی از امراء به چشم می‌خورد، كه متصدی اداری و رهبری یك ربع از دستگاه حكومت اسلامی و دلیل بر یكی از چهار جانب جهان و آسمان باشد. در اطراف شهر پرگاروار (المدینه المدوره) كه مانند صفحه ساعت تقسیم بندی شده بود 12 قصر قرار داشت كه هر یك از آنها یكی از مدیران و كارگزاران مهم ایالت‌های اسلامی مستقر شده بودند و تمام آنها به دور قدرت مركزی یعنی در اطراف شخص خلیفه حلقه زده بودند و به تعبیر چینی‌ها مانند 12 ستاره‌ی معدل النهار به دور قطب حركت می‌كردند.”                 (زندگی مسلمانان)

توصیفی از كوچه‌های شهر بخارا: ” خیابان‌های بخارای قدیم باریك و بسیار پیچ در پیچند و به خانه‌های كوتاه منتهی می‌شوند و سپس وارد میندانچه‌هائی می‌شوند كه در میان آنها حوض‌هائی قرار دارند كه تصویر سردرهای مختلف در میان آبهای آنها منعكس می‌شوند. كوچه‌های تنگ و باریكی از زیر طاق‌های می‌گذرد و به جاهای بن بستی می‌رسد كه دیوارهای قلعه عظیم باشند. (زندگی مسلمانان)

و همچنین شرحی از كوچه‌های شهر نیشابور : ” كوچه‌های آن صاف و تقریبا عده‌ی آنها به پنجاه می‌رسید و این كوچه‌ها طوری یكدیگر را قطع كردند كه چهار راه‌های متعدد تشكیل می‌دادند. در زمان سلجوقیان بر اهمیت نیشابور بیش از پیش افزوده شد”

                                                                                    (زندگی مسلمانان)

” در طول خیابان‌های شهر میادین متعدد وجود داشتند كه درب كاروانسراها، تیم‌ها و تیمچه‌ها و منازل اعیان شهر بآنها باز می‌شد ” اینگونه میدان‌ها فعالیت‌های مختلف را در خود جای می‌داد و احتیاجات عمومی مردم در آنها رفع می‌شد.” شاید اكنون بندرت خیابانی در شهرهای ما پیدا شود كه سابقه تاریخی زیادی داشته باشد اما حداقل تا اواخر دوران صفویه خیابان‌های عریض و طولانی در شهرها وجود داشت كه در آن مغازه‌ها و كاروان سراها و تیم‌ها و تیمچه‌ها بترتیبی كه در میادین بودند قرار داشتند مدركی دیده نشد كه وجود پیاده رو را در شهرهای قدیم ایران مسلم سازد اما زمانیكه ابن بطوطه مسافرت هیجان انگیز خود را شروع كرده شهر دمشق دارای پیاده رو بوده است جالب است كه در همان سال‌ها وقتی تیمور دستور احداث خیابانی وسیع را در سراسر سمرقند صادر كرد معماران او در كنار خیابان نیمكت‌هائی برای نشستن و رفع خستگی عابرین ایجاد كردند. ممكن است این نیمكت‌ها حداقل مرزی بین سواره و پیاده ایجاد می‌كرد.”

خیابان‌ها بعنوان مرز محلات برای خود مقامی داشته‌اند عرض بزرگترین آنها 8 متر و بترتیب به 5، 3، 2، 5/1 تا 75 سانتیمتر تقلیل می‌یافته است. كوچه‌ها دارای شیبی به طرف در ورودی منازل بوده (بخصوص كوچه‌های بن بست) چهار راه كمتر در مناطق مسكونی مشاهده می‌شود. ”اما در هر محله یك و یا دو كوچه سه متری وجود داشت كه بعدا در طول شمال شرقی و جنوب غربی كشیده شده و سراسر محله را بیكدیگر وصل می‌كرد. این كوچه‌ها دارای انحنا زیاد بود بطوریكه هیچوقت بیشتر از 15 تا 20 متر دیده نمی‌شد. می‌توان گفت كه شبكه خیابان بندی محلات از یك سری واحدهای مختلف تشكیل می‌گردید كه با یكدیگر مرتبط می‌ شدند.”

                                                                                    (شهر در تاریخ ایران 53)

شبكه آبیاری و فاضل آب شهرها

” برای آبیاری شهر در محلات مسكونی از جوی‌های سر پوشیده استفاده می‌شد و در خیابان آب از نهرهائی كه در وسط خیابان و یا دو طرف آن قرار داشته است می‌گذشته است. می‌توان دریافت كه نهرهای بزرگتر و اصلی در وسط خیابان (مانند نهر وسط خیابان مشهد و سمرقند) و نهرهای فرعی در كنار خیابان كشیده می‌شد در صورتیكه شهر از آب رودخانه استفاده نمی‌كرد شبكه آبیاری آن از چند رشته قنات سر پوشیده با مجاری متعدد تشكیل می‌گردید.”

                                                                                    (شهر در تاریخ ایران 54)

” در خانه‌ها در طبقه زیرین بنا، آب انبار می‌ساختند كه در حدود صد متر مكعب آب می‌گرفت و احتیاج یك خانواده دو یا چهار نفری را در مصرف یكسال تامین می‌كرد. در حیاط نیز یك یا دو حوض به حجم بیست متر مكعب تعبیه می‌كردند كه آب آن بوسیله جوی‌های زیرزمینی تامین می‌شد. در بعضی بلاد نظیر اصفهان چاه‌های كم عمق برای بدست آوردن آب حفر می‌كردند و با چرخ آب را از چاه بالا می‌آوردند. هر جا كه موقعیت طبیعی اجازه می‌داد از رودخانه‌ها و رودها آب منطقه‌ای را تامین می‌كردند. ولی در شهر سمرقند، كار تامین و توزیع آب مشروب به بهترین وجهی انجام می‌شد. در این شهر یك مخزن بزرگ و مجرای آبی كه از سرب ساخته شده بود وجود داشت. این تاسیسات از دوران قبل از اسلام به وسیله زردشتیان پایه گذاری شده بود.”                         (زندگی مسلمانان)

ناصر خسرو در سفر نامه خود اشاره‌ای به استفاده مردم از آب باران نموده كه در اینجا آنرا ذكر می‌كنیم: ”هر چند باران ببارد هیچ آب بیرون نرود و تلف نشود همه در آبگیرها رود و مردم بر می‌دارند و ناودان‌ها از زیر ساخته كه اب بدان فرود آید، و حوض‌های سنگین در زیر ناودان‌ها نهاده سوراخی در زیر آن كه آب از آن سوراخ بمجری رود و بحوض رسد ملوث ناشده و آسیب بوی نرسیده اما در همه سرای حوض‌های آب باشد از آب باران كه آنجا جز آب باران نیست و هر كسی آب بام خود گیرد و گرماب‌ها و هر چه باشد همه از آب باران باشد.”                                                                          (سفرنامه 37)

مراكز تجاری در شهرها

بازارها بطور كلی به دو دسته تقسیم می‌شده‌اند:

الف ـ بازار سر پوشیده ـ كه بوسیله گنبدهایی پی در پی پوشیده شده و برای گرفتن نور و هوا در بالای آنها سوراخی تعبیه گشته این سقف بازار را در مقابل عوامل جوی حفاظت می‌كرده و به بعضی موارد دو سر بازار دارای دو در بزرگ آهنی بوده كه از دزدی جلوگیری نماید.

ب ـ بازار در فضای باز ـ كه در ایالات شمال ایران رواج دارد و برای سر پناه از پارچه‌های بزرگ و چوب بست استفاده می‌كنند.

” در هر شهر علاوه بر بازار اصلی بازارهای كوچك دیگری كه حوایج مردم آن قسمت را رفع می‌نمود وجود داشته، در دوران قرون وسطی بازارهای بین الملی هم وجود داشته مثل بازار اسب فروشی تركستان و بازار گربه فروشی اردبیل و بازار الاغ فروشی خوزستان و تصور می‌شود كه این بازارها در نتیجه ارتباطات زیاد كه در دوران مزبور وجود داشته برقرار می‌شده است.” (تاریخ اجتماعی ایران) راوندی

”معمولا هر بازاری به یكی از ارباب حرفه‌ها و صنایع یا رسته خاصی اختصاص داشت، ولی نانواها، كبابی‌ها، آشپزها، بقال‌ها و فروشندگان انواع نوشابه‌ها، مهمانخانه‌ها و میكده‌ها در بین كاسبان و ارباب حرفه‌های گوناگون پراكنده بودند. بازارهای مهم در مركز شهر و در مناطق پر جمعیت بود و اهمیت و فعالیت بازارها در هر شهر و دیار فرق می‌كرد.”

                                                                                    (زندگی مسلمانان)

راسته بازارهای مختلف عبارت بوده‌اند از : آهنگران ـ چلنگران (قفل سازان) ـ سوزنگران (سوزن سازها) ـ زرگران ـ درزیان (خیاطان) ـ بزازان ـ خرازها ـ كفشدوزها ـ عمامه و مندیل فروشان ـ رنگرزها ـ فرش فروشها ـ شیرینی فروشها ـ سفالگران ـ مرغ فروشها ـ كاه فروشها.

توصیف وضع دكانین ـ ” این دكان‌ها بیشتر در طبقه پائین ساخته می‌شد و از سطح بیش از دو پا ارتفاع نداشت. در نزدیكی آنها پستویی بود كه كارهای اداری و دفتری تجارتخانه و دكان در آن حل و فصل می‌شد، كف و بدنه دكان‌ها را از حصیر یا فرش می‌پوشاندند. در بعضی از مغازه‌ها، كاسب‌ها روی بالش در انتظار مشتری می‌نشستند و در برخی دیگر از مغازه‌ها، پیشه وران با فعالیت فراوان به كار مشغول بودند و آمد و رفت و همهمه مردم موجب ناراحتی و اشتباهكاری آنها نمی‌شد.”               (زندگی مسلمانان 289 ـ 288)

” در هر شهر چند دارالتجاره بزرگ بود، كه فعالیت‌های مهم اقتصادی در آن صورت می‌گرفت و انها را فندوق یا خان به عربی (الفندوق) یا (الخان) می‌گفتند. این كاروانسرای‌ها یا تیمچه‌ها خیاطی مربع شكل و وسیع داشت و بوسیله راهروهای مسقف به یكدیگر مربوط می‌شدند. بنای آنها مرتفع و دو سه طبقه‌ای بود و دارای انبارها، مخازن، مغازه‌ها و دفترهای مخصوص بود. در این مراكز تجاری فعالیت‌های مهم صورت می‌گرفت در هر یك از خان‌ها نوعی خاص از كالاهای تجاری عرضه می‌شد و بازرگانان درجه اول كالاهای خود را در خانه‌ها و كاروانسراها در معرض فروش قرار می‌دادند.”         (زندگی مسلمانان 286 ـ 285)

” در شهرها دهها كاروانسرا یا خان و در پایتخت‌‌های مهم نظیر بغداد و قاهره قدیم صدها مركز مهم تجاری وجود داشت كه زیباترین و جالبترین آنها بازار جواهر فروش‌ها و صراف‌ها، و بازار نساج‌هابود. در بازار نساج‌ها مهمترین و پر سودترین فعالیت‌های اقتصادی امپراتوری اسلامی صورت می‌گرفت. تیمچه‌ها و خان‌ها از ساعت 9 شروع بكار می‌كردندو تقریبا از همین ساعت جنبش و حركت فوق العاده‌ای در ساختمان‌ها و معبرهای بازار دیده می‌شد در تمام مدت روز بطور مداوم، دلال‌ها و بازرگانان در رفت و آمد و تلاش بودند. از ساعت 6 بعد از ظهر، بار دیگر در محیط بازار سكوت و آرامش برقرار می‌شد. این موقع پاسداران و شب زنده داران با سگ‌های بزرگ خوزستانی خود در خان‌ها و كاروانسراهای بازار تا ساعت 9 صبح به مراقبت و پاسبانی مشغول می‌شدند، در این هنگام بار دیگر به گردن سگ‌ها زنجیر می‌افكندند، درهای بازار گشوده می‌شد و دكان‌ها و مغازه‌ها فعالیت نوین روزانه خود را از سر می‌گرفتند. در شهرهای بزرگ در مجاورت خان‌ها كه پر از كارهای گرانبها و كمیاب بود، بازار فروش غله، خرما، روغن، فرش، میوه‌های خشك، ماهی‌های نمكزده، صابون، انواع چوب و انواع و اقسام كالاهای دیگر وجود داشت.”

                                                                        (زندگی مسلمانان 287 ـ 286)

” تیم ـ ساختمانی بوده شبیه كاروانسرا با این فرق كه محل تجار بومی شهر بوده است، تیم‌ها در حدود 200 حجره داشته با حوض در وسط آن. واحدهای تجارتی كوچكتری كه تیمچه خوانده می‌شد و در حدود 30 حجره داشت نیز می‌ساختند. تیمچه‌ها اغلب سقف بودند و سقف زیبای آنها از نظر معماری و فنی بسیار جالب توجه است هنوز در بسیاری از شهرهای قدیمی این نوع تیمچه‌ها دیده می‌شوند و یك نمونه زیبای آن در قم وجود دارد. حیات تیم و تیمچه محل      از عدل‌های كالا بود و حجرات آن محل تجارت و انجام امور اداری تجارتخانه‌ها”

                                                                        (شهر در تاریخ ایران ص 55)

” بازارها، گاه در اواسط روز بر اثر تابش آفتاب و نفوذ آن از پنجره‌هایی كه از سقف تعبیه شده بود كاملا روشن بود، ولی اكثر اوقات بازاری نیمه تاریك و از بركت نسیمی كه از این پنجره‌ها می‌آمد تا حدی خنك بود. به همین جهت در قسمتی از روز با صدها فانوس كه در مسیر عابرین آویخته بودند روشنایی بازار تامین می‌شد. بازارهای قرون وسطا چون كانال‌های طویلی بود كه در تمام مدت روز جمعیت در آن به فعالیت و تكاپو مشغول بود. دستار بندان بر خر یا استر می‌نشسته، مردان و زنان میانه حال با پای پیاده طی طریق می‌كردند و زنان اشرافمنش نیز روی خر سفیدی كه با برگستوانی فاخر، آراسته شده بود، در بازارها صدها قاطر و شتر با كالاهای گوناگون حركت می‌كردند و صدای زنگوله حیوان‌ها در سراسر بازار شنیده می‌شد در ورودی مدرسه‌ها و مسجدها در همین بازارها بوده و در اطراف و جوانب بازارها كوچه‌های تنگی بدون نظم و حساب ساخته شده بود كه شب‌ها در ورودی انها بسته می‌شد.”

                                                                                    (زندگی مسلمانان 296)

”بسیاری از معاملات ، همه روزه در محلهای معین صورت می‌گرفت و كشاورزان اطراف محصولات محلی خود را برای فروش یا مبادله به آنجا می‌آوردند. در هرشهر بازار مخصوصی برای فروختن هیزم و ذغال چوب وجود داشت، ونیز مكاریها برای تامین علیق چهار پایان و خرید علف خشك گاه و علوفه سبز، به این بازارها روی می‌آوردند. علاوه بر این بازارهای دیگری بود كه دانه‌های خوراكی، چهار پایان نظیر جو فروخته می‌شد.”

                                                     (زندگی مسلمانان299)

مراكز فرهنگی در شهرها

ساختمان مدارس ـ” در مركز خلافت عباسی نخستین مؤسسه‌ای شبیه به مدرسه كه ساخته شد در زمان المعتضد باللله (279 تا289 ه ق) بود كه در كنار كاخ شماسیه حیاط ها و خانه‌هائی برای سكونت دانشمندان و مدرسان ساخته شده و مستمری هم برای آنان  ترتیب داده بود. از سه چهارم به بعد چون پاره‌ای از مدرسان بحث و  گفتگو و مناظره را خلاف احترام مساجد و آنجا را مخصوص نماز و عبادت ونیاز می‌دانستند، از اینرو محل تعلیم و تعلم را در مدارس قرار دادند و از آنان تاریخ به بعد بر تعداد مدارس درشهرها افزوده گردید ابوبكر بستی كه از بزرگان مدرسان نیشابور بود متوفی429 ه ق در كنار خانه خود مدرسه‌ای برای طلاب بساخت وصال زیادی برای اداره آن وقف كرد.” ( سیرد دانش و فرهنگ ایران ـ هنر و مردم)

” در خانقاهها و پرستشگاههای متصوفه و آرامگاه‌ها و تكایا و رباط‌ ها نیز حوزه درسی بر پا می‌گردیده و طلاب و دانش آموزانی در آنجا بفرا گرفتن دانش‌های معمول زمان مشغول می‌شدند. این فقیه تاریخ نویس معرف قرن چهارم هجری از مساجدی در فارس و بلخ وهرات و سیستان نام برده كه حوزه‌های درسی آنجاها دایر بوده است.”

                                (سیردانش وفرهنگ ایران ـ هنر ومردم)

”همه مدارس موقوفاتی داشت وگاهی هم مدارس بزرگ و معروف در دست امرا و خلفا و پادشاهان و زیر نظر مستقیم آنان اداره می‌شد. مدرس و معلم و ناظر و متولی را همه خود آنها تعیین می‌نمودند هر كدام از این مدارس برای یكی از فرقه‌های دینی و فلاسفه ایرانیان و یونانیان و رومیان بدیانت معنای دیگر غیر از دیانت اسلام متدین بوده‌اند) زیرا واقفان و سازندگان این مدارس به قصد پاداش آن جهانی و تعلیمات علوم دینی آن بناها را ساخته و وقف كرده بودند”                     (سیر دانش و فرهنگ ایران)

توصیف نظامیه بغداد ـ” نظامیه بغدا در ساحل چپ دجله در محله ( شرفیه) قرار داشت، بنای آن مربع شكل بود و آن را از آجرهای بزرگ برآورده بودند. حیاط و صحن بزرگی در وسط مدرسه و باغ بزرگی در حوالی آن وجود داشت. در طبقه پایین این ساختمان، چندین ایوان بزرگ برای سخنرانی و تدریس رشته‌های مختلف علم، پیش بینی شده بود، در طبقه اول، كتابخانه وسالن و حجره‌های دانشجویان قرار داشت. در زیر زمین مطبخ و حمام و دكانهایی برای فروش خواروبار و سایر لوازم و احتیاجات دانشجویان ترتیب داده بودند.”

                                                       ( زندگی مسلمانان 33)

 

” درسال1404 میلادی (807 ه ق) تیمور لنگ كه نیمی از جهان را به تصرف در آورده بود، بزرگان و غلامان، نقاشان، حجاران ، معماران كنده كاران و سنگ تراشان را به پایتخت جدید خودر فرا خواند (سمرقند)  تا زیباترین ابنیه را برای او بنا نهند. مهمترین آنها مجموعه سه بنای میدان، ”ریگستان است كه در سمرقند كنونی آن میدان را”گلستان” می‌نامند. این سه بنای عظیم عبارتست از ” مدرسه شیرور” ” مدرسه الغ بیك” ” مدرسه طلاكاری”. در گذشته در مقام این مدارس علوم دینی تدریس می‌شد و میدان ” ریگستان” مركز علم و دانش بود. جالب اینجاست كه در مدرسه الغ بیك كه در سالهای (820 ـ 823 ه) ساخته شده نه تنها علوم دینی بلكه علوم غیر دینی نیز تدریس می‌شد. ”            

     

                        ( دو شهر تاریخی سمرقند و بخارا ـ هنر و مردم )

خانقاه ( مراكز متصوفه) ـ ” بدنبال هجوم اقوام ترك و مغول بر ملت ایران و توسعه استعمار و استثمار بیگانه و داخلی ادامه گشت و گشتار‌‌ها و بیداد گریها و عدم موفیت كامل مبارزات مثبت در بر انداختن نظامات جابرانه، تدریجا گروهی از مردم متوجه رویه‌های منفی مبارزه كه در حقیقت یك نوع تسلیم ورضا و درخود فرو رفتگی است گردیدند.

این مبارزات منفی مردم ایران به صورت مكتبی ار افكار سیاسی، فلسفی، دینی و اجتماعی ظاهر گردید كه مجموعه آن را عقاید تصوف و عرفان می‌نامند كانون اجتماعی و مركز مسلكی آنها خانقاه است كه گاهی خرابات نیز گفته‌اند، در این محل بود كه صوفیان و دراویش بدور یكدیگر جمع می‌گردیدند و با سیر و سلوك و رقص و سماع كه یك نوع موسیقی خاص درویشانست در خلوت و دور از ظلم‌ها و درد‌ها و رنجهای محیط خارجی دردنیای تخدیر، اعصاب و روح خودرا سبك می‌كردند”

                                             (تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران)

”صوفیان از سال 1075 (میلادی) در نتیجه حمایت و تقویت مرتجعین زمان به تدریج رو به فزونی نهادند ودر همه جا صومعه‌ها و خانقاهها بر پا كردند و پایگاه روحانی  تركمنها شدند. و از اصل، همین صوفیه و شافعیان اشعری مسلك حدود خراسان، تراكیه و غزها را وارد میدان كرده بودند. تراكه هم صوفیان را می‌پروردند و مورد حمایت خود قرار می‌دادند. در قرن دوازدهم (میلادی) از طرفی تعداد تكیه‌ها یعنی خانقاه‌ها به میزان قابل توجهی افزایش یافت”

                                                       ( زندگی مسلمان)

” در دوره قرون وسطی (رباط) بمعنی سربازخانه‌های بزرگ بود كه در ممالك اسلامی سربازان ساخلونشین در آن مستقر می‌شدند و بسیار شبیه به كاروانسراهای شاه عباسی بود. لیكن خانقاه اصطلاحی است كه به دیر و صومعه مانویان اختصاص داشت (خانقاه سمرقند) اما این كه چرا صوفیان هم این اسم را مقام خود تخصیص داده‌آند، باید دانست بعد از سقوط سامانیان و تحریم دین مانی و متروك شدن خانقاه این لفظ را صوفیان بر گزیدند. دیر به معنی couvent و كاروانسرای نصارا بود و بوی مسلمانی می‌داد. در دوره تیموری صوفیان ماوراءالنهر مقر خود را ”لنگر” و صوفیان خراسان و ایران و عثمانی ”تكیه” می‌نامیدند.”                 (زندگی روزمره مسلمانان)

مراكز مذهبی و درمانی

بیمارستان ـ دار الشفا ـ ”تاریخ نویس نامبرده (شمس الدین سوریایی) درباره بیمارستان عضدی كه یكی از بیمارستان‌های بزرگ زمان بوده است. می‌نویسد: ” شهر شیراز بزرگترین شهرهای اقلیم پارس می‌باشد. در میان شهر نزدیك بازار بزارها، بیمارستان بسیار بزرگی تاسیس یافته است، این بیمارستان به جمیع آلات و ادوات طبی و انواع داروها آماده می‌باشد و موقوفات زیادی بر این بیمارستان وقف شده كه محصول و ربع آن بر بیمارستان مصرف می‌شود.” (سیر دانش و فرهنگ ایران ـ هنر و مردم 126)

مسجد ـ مسجد در شكل كلی ایرانی خود: در اول محور طولی بنا سر در ایوان قرار دارد كه جلوی آن صحن باز واقع است، طاق نما‌ها دور صحن به چهار ایوان ختم می‌شود كه دو ایوان در محور طولی و دو ایوان در محور عرضی قرار دارند و شبستان‌ها در پشت طاق نماها واقع‌اند: ایوان اصلی در محور طولی مسجد و رو به روی ایوان ورودی كه سوی دیگر صحن است، قرار دارد، و به شبستان مربع شكلی باز می‌شود كه گنبد دارد و به ایوان انتهایی آن یا در انتهای محور طولی مسجد، محراب واقع است قدیمی ترین مسجد موجود در ایران كه همه این عوامل را دارد مسجد جامعه زواره است، این مسجد یكبار ساخته شده و در 1135 تكمیل گردیده است.” (معماری اسلامی در دوره ایلخانیان)

توصیفی از مساجد دوره سلجوقی

” تمام این بناها بدون استثنا در ابتدا نوعی كوشك یا بناهای منفرد و مجزائی بود كه مشتمل بر یك شبستان بزرگ و اطراف آن كاملا باز بوده است در مورد مسجد تبریز این تالار اساسا ایوانی از عهد ساسانی بوده و در سایر بناها آتشكده را تشكیل می‌داده كه در آن محراب جایگزین آتشگاه گردیده است. این نكته را اضافه می‌كنیم كه تا دیر زمانی پس از ظهور مسجد چهار ایوانی بناهایی بدین نسخ در نقاط مختلف ایران چون رضائیه (ارومیه) و یزد و سمنان و غیره احداث گردیده است.”

                                                            (مینودر ـ باب الجنه قزوین 480)

” مسجدهای آن دوره (قرون وسطی) حیاطی بزرگ داشت كه در وسط آن حوض و چاه آب یا چشمه ساری وجود داشت در اطراف مسجد رواق یا سرسرایی ساخته شده بود كه به ایوان‌های چندی كه از جهت بزرگی و كوچكی و تزئینات یكسان نبودند راه داشت. بعضی از ایوان‌ها و تالار یا شبستان‌های مسجدها چندان بزرگ بود كه هزاران نفر مومن به آسانی می‌توانستند در آن مجتمع شده نماز بگذارند، بعضی دیگر از شبستان‌ها برای تحصیل دانشجویان و برخی دیگر به برگزاری جشن‌ها و سایر امور مورد علاقه گروندگان و مسلمانان اختصاص داشت. تنها پس از مسلمان شدن مغولان، از قرن 15 و 16 به بعد مسجد به صورت عبادتگاه درآمد و همه گونه فعالیت‌های غیر دینی در آن ممنوع شد.”       (زندگی مسلمانان)

” ابن حوقل متوفی در (977 میلادی) از اینكه بی خانمانان و سوداگران قسمتی از صحن مسجد را برای كسب و كار خود فرو گرفته بودند، اظهار شگفتی می‌كند، مسجدهایی كه در قصبه‌ها و شهرهای درجه دوم بنا  می‌كردند كوچك و فاقد تزئینات بود، در انی مسجدها معمولا چاه آبی میان صحن حفر می‌كردند ولی در شهرها هر  كویی مسجدی جداگانه داشت و در شهرها، برحسب اهمیت و موقعیتی كه داشتند، یا چند مسجد جامع نیز دیده می‌شد.”             (زندگی مسلمانان)

 

اماكن متبركه و گورستان‌ها

” در گورستان‌ها از گل و سبزی اثری نبود و محیط گورستان چون صحرا غمگین به نظر می‌رسید، فقط در روزهای پنج شنبه، جمعیت انبوهی به آنجا روی می‌آوردند و این محل به صورت بازار مكاره‌ای در می‌آمد زنان دوستان خود را ملاقات می‌كردند در طی قرون، توجه به مقبره و آرامگاه وسعت گرفت و در ایران شهر قم مرقد حضرت معصومه و شهد مدفن حضرت رضا (ع) بصورت دو قبرستان بسیار مهم درآمد، و عده‌ای به خرید و فروش زمین‌های مجاور حرم پرداختند، و یمت این قبیل اماكن به سرعت بالا رفت تا جائیكه عده‌ای از این راه گذران و امرار معاش می‌كردند.”               (زندگی مسلمانان)

” زیارت قبرها و مزارها، اماكن متبركه، مقبره، صوفیان و نیایش و احترام به یادگارهای مذهبی و بقایای آثار متبركه از قرن دهم میلادی به بعد در بین ملل اسلامی معمول گردید تمام معبودها و خدایان، و اماكن مقدسه شرق قدیم بار دیگر زنده شد، و عده‌ای از مردم به زیارت آنها روی آوردند.”                           (زندگی مسلمانان)

حمام‌ها ـ ” از آغاز قرن ششم پارسیان به استحمام خو گرفتند ولی حمام آنها اختصاصی و نظافت در تشتك‌های چوبی صورت می‌گرفت زیرا استفاده از حمام‌های عمومی به طوری كه در سرزمین یونان موسوم بود، در ایران مورد علاقه مردم نبود ولی پس از ظهور اسلام استفاده از حمام‌های عمومی در ایران نیز رواج یافت و دیری نگذشت كه عده‌ای از مسلمین به ساختن حمام‌های بزرگ همت گماشتند.”

پس اسكان یافتن قبایل ترك و مغول در ایران بنا بر كوشش وزراء ایرانی آنها، ساختن مساجد و بناهای عمومی گسترش بی سابقه‌ای یافت و دلیل این مدعا دستور غازان خان است برای احداث اینگونه بناها:

حكایت بیست و هشتم ـ در ساختن مساجد و حمامات در تمام دیهها ممالك: ” پوشیده نیست كه احتیاج مردم به حمام و مسجد از ضروریات است و در بعضی ولایات ممالك در دیه‌ها هیچ دو نساخته‌اند. پیش از این پادشاهان اسلام تدبیر آن نكرده و هر آینه در حوضه‌ای كه اهل آنجا نماز به جماعت نگذارند و غسل جنابت و تنظیف، چنانكه شرطست، ایشان را دست ندهد خللی بر مسلمانی ایشان بود.

پادشاه (غازان خان) فرمود ویرلیغ همایون روانه داشت تا در تمامت ممالك در دیه‌ها مسجد و حمام بسازند و آنانكه نسازند مجرم و گناهكار باشند.”                                                 (تاریخ اجتماعی مغول)

و همچنین در مورد احداث این گونه بناها به دستور سلطان محمد خدابنده الجایتو در سلطانیه: ” حتی مدارس عالی و مریضخانه‌های ممتاز و مساجد با شكوه و هر آنچه كه لازمه زندگانی بشر متمدن آن زمان بوده است آماده گردید و برای مثال ذكر می‌شود كه خواجه رشید الدین مشهورترین وزیر الجایتو كه مورخ نیز بوده است شخصا یك محله‌ای در سلطانیه ساختند و آماده نموده است كه هزار خانه در آن وجود داشت و دارای یك مسجد بسیار عالی و یك مدرسه ممتاز و یك مریضخانه بوده بدین معنی كه هر محل ساكنین آن از تمام مواهب تمدن برخوردار بوده‌اند و از طرفی الجایتو تمام هنرمندان كشور را بدین ناحیه سوق داده و حتی بزرگترین و معروفترین تجار تبریز نیز مجبور به اقامت در این شهر شده‌اند.”

                                                            (مجله باستانشناسی جلد اول)

” در قرون هشتم و نهم هجری مخصوصا دوره تیموریان برای بزرگان بویژه پیشوایان فرقه مختلفه صوفیه یا در زمان حیات بدست خودشان و یا پس از مرگ بوسیله پیروانشان به بقعه‌های مجللی ساخته می‌شد كه مخصوصا نمونه‌های زیادی از آنها در كوی‌ها و دهات یزد موجود و غالبا بر اثر مرور زمان و بی توجهی مردم روی به ویرانی نهاده‌اند و نیز در همین زمان اقطاب و مراشد در شهرها و دهات مجموعه بناهایی كه بیشتر مشتمل بر خانقاه ـ مسجد ـ مضیف ـ مقبره ـ حمام ـ كاروانسرا ـ آب آنبار ـ آسیا ـ دار الشفا ـ آشپزخانه و غیره بوده نزدیك به هم می‌ساخته‌اند و در اینجا گذشته از سكنا دادن مریدان از مسافران نیز پذیرایی می‌كردند و اكنون نمونه‌هایی از این قبیل در تفت ـ میبد ـ ماهان و جاهای دیگر دیده می‌شد

                                                (بندر آباد یزد ـ مجله باستانشناسی ج اول)

مراكز تفریحی

” در هر قصبه و شهر كوچكی میدانی برای بازی و زور آزمایی بچه‌های محلی می‌ساختند، و در شهرها نیز محوطه‌ی سر پوشیده‌ای با طاق هلالی ساخته بودند كه در اطراف آن پله‌هایی در چندین طبقه برای پذیرایی از تماشاچیان تعبیه شده بود و در قسمت عقب، اتق‌های كوچكی برای لباس كندن و لباس پوشیدن و استراحت پهلوانان آماده شده بود، این تاسیسات ورزشی كه در اساس آن ماخوذ از دوره‌ی ساسانیان است، به نام ”فرهنگستان خوانده می‌شد. ورزش‌ها و تمرین‌هایی كه در این ورزشگاه‌ها صورت می‌گرفت ریشه باستانی داشت، و همواره با آواز و موسیقی بود، ورزشكاران پس از بلند شدن صدای طبل با آلات ورزشی و وزنه‌ها مشغول تمرین می‌شدند.”

                                                                                    (زندگی مسلمانان)

” هیچ یك از ملت‌های متمدن به اندازه مسلمانان قرون وسطی به نقل داستان‌های كهن دلبستگی و علاقه نداشتند، نقال‌های آن روزگار مانند داستان نویس‌ها و هنر پیشگان امروز مورد علاقه و توجه عمومی بودند و یكی از قشرهای غنی و صاحب نفوذ جامعه را تشكیل می‌دادند این قبیل مردم غالبا در میدان‌های عمومی یا در صحن مسجدها ساعت‌ها توجه مردم را به داستان‌ها و قصه‌های تاریخی كه در قرن دهم و یازدهم كه بیشتر جنبه فكاهی و تفریحی و در قرن دوازدهم و سیزدهم به صورت حكایت‌های مستهجن و زننده‌ای درآمده بود جلب می‌كردند.”                                     (زندگی مسلمانان)

 

مسكن جمعی ـ ” از قرن دهم تا قرن دوازدهم، به علت افزایش جمعیت و بالا رفتن هزینه زندگی از شماره سرایهای خصوص كاسته شد از بی خانمانی نجات دهد. ولی این بناها نیز طبق نقشه‌ای كه قبلا یاد كردیم ساخته شده بود، یعنی در  چهار طرف زمین ساختمان بود و صحن سرای یا باغ در وسط قرار داشت. این بناها از خیلی ساده آنها تا عمارت بسیار زیبا و مجهز دارای چندین آشام واشكوب یعنی طبقه بود.  تعدای طبقات آنها به شش، هشت و گاهی به ده طبقه می‌رسید وسعت مقصوره‌‌ها یعنی آپارتمان‌ها یكسان نبود و مستاجرین بر حسب وضع مالی و عایدی خود می‌توانستند از آنها استفاده كنند پنجره‌ها و درهای مقصوره‌ها به طرف رواق باز می‌شد و در حقیقت این رواق به همه تعلق داشت به این معنی كه مستاجرین هر طبقه می‌توانستند برای رسیدن به مسكن خود ارپله‌ها و فضای آن عبور كنند. هر كسی در حریم ملك استیجاری خود آزادی عمل داشت. بالا كشیدن آب و هیزم و سایر مایحتاج زندگی، و بیرون بردن خاكروبه منزل، مخارج و مشكلات فراوانی برای مستاجرین طبقات بالا ایجاد می‌كرد.”

                                                         (زندگی مسلمانان)

مسكن خصوصی ـ” بطوریكه از قزائن تاریخی و مساهدات عینی برمی‌آید خانه مردم معمولی بسیار كوچك بوده و شاید اكثرا در سطح كمتراز 100 مترمربع ساخته می‌شده است. شكل خانه بیشتر مربع ویا مربع مستطیل بوده است. اطاق‌ها در اطراف حیاط در دو طبقه قرار داشتند و طبقه زیر شامل زیر زمین ـ  انبار ـ آب انبار و در منازل مرفه حوض خانه و آشپزخانه و احتمالا حمام بوده وطبقه بالا شامل اطاق‌‌‌‌‌‌‌‌های پنج دری كه همان طنبی یا طالار برای پذیرائی از واردین باشد و چهار دری یاسفره خانه وسایر اطاقها بوده است. آشپزخانه اكثرا در خانه‌‌ها دیده نمی‌شده است و مردم غذای خودرا از خوراك فروشهای متعدد كه در بازارها بوده‌‌اند تهیه می‌كرده‌اند در خانه‌‌های اعیانی تر بین طنبی و یا طالار و خود خانه به نحوی فاصله ایجاد می‌‌‌‌‌‌‌‌شده كه بیرونی ودرونی را تشكیل می‌داده است. بیرونی برای مهمانان و رتق و فتق كارها و ملاقات ارباب رجوع و درونی برای زندگی  خصوصی صاحب خانه بوده است.”

                                                   (شهردر تاریخ ایران)

” بعضی از شهرهای مناطق گرم مانند زرنگ ارغان یا ارجان از جهت كوششی كه در آماده كردن تالارها و ایوانها و اطاقها ی تابستانی آن به عمل آمده است شهرت دارند. در ایوانهای تابستانی، حوضخانه‌هایی از مرمر یا كاشی معرق می‌ساختند، فواره‌هایی در آن كار می‌گذاشتند و به وسیله جویهای زیرزمینی آب آنها دائما در جریان و تغییر بود. درین حوضخانه‌ها یا آبدانها كه در عهد هخامنشی آپتان تلفظ می‌شدو خاورشناسان ناشی (آپادانا) نوشته‌آند، در اواخر قرون وسطا، ماهیان چینی قزل آلا می‌انداختند و درروزهای مهمانی روی آب اوراق گل سرخ می‌افكندند، این اطاقها تابستانی كاملا آسایش اهل منزل را تامین می‌كرد.”

                                                  و ( زندگی مسلمانان)

” كف حیاط خانه و تاسیسات طبقه اول آن از سطح كوچه بسیار پایین تر بوده است و باین ترتیب اولا مساله پركردن حوض وسایر انبارهای آب امكان پذیر می‌شده و ثانیا حیاط و زیر زمینها كمتر در نور  خورشید قرارمی‌گرفته است و بویژه گودی زیر زمینها و انبارها به خنكی آنها در تابستان و گرمی معتدلشان در زمستان كمك شایانی می‌كرده است وثانیا خاك حاصله از خاك برداری از سطح ملك برا ی زدن خشت و مصرف در ساختمان خانه بكار می‌رفته است. شاید بسیاری از خانه‌ها توسط شخص صاحب خانه با كمك یك بنا ساخته می‌شده است در خانه‌های بهتر كه خشت توسط خشت مال و مطابق اصول صحیح مالیده می‌شده و لابلای رگ‌های خشت رگ‌های آجر بكار می‌رفته ارتفاع اطاق‌ها قدری بیشتر بوده است.”

                                                                                    (شهر در تاریخ ایران)

در مناطقی كه آب مردم از چاه تامین می‌شده، در نقطه مناسبی از حیاط چاهی حفر می‌كردند و به وسیله چرخ‌های مخصوصی كه مجهز به قرقره و سطل بود، آب را از چاه خارج می‌كردند و مورد استفاده قرار می‌دادند مطبخ نیز در طبقه پایین و در نزدیكی آب انبار ساخته می‌شد. و در داخل آن سوراخ بخاری و دودكش مرتفعی می‌ساختند تا بتوانند در نزدیكی آن اجاق‌های متعدد آجری به وجود آورند.”

                                                                                    (زندگی مسلمانان)