كشف يك گنجينه پربهاي تاريخي (1)
(ضياء رضوي. نشريه كاوه. سال دهم، شماره اول (چهلم) (فروردين 1351)، ص
17-23)
در سال 1863مهندس آلماني «ارنست هولتسر Ernst Hoeltzer» جزو گروه كارشناساني كه در
ايران براي دولت انگلستان خط تلگراف سراسري را ايجاد ميكردند، مشغول كار بود.
اين مهندس آلماني بعدها با يك دختر ارمني ازدواج كرده و براي هميشه در ايران
ماندگار ميشود. يكصد سال پس از عزيمت هولتسر به ايران، يعني در سال 1963 ميلادي،
نوهي او در چند صندوق آنچه را كه از پدربزرگ باقي مانده بود به آلمان ميآورد و در
زيرزميني قرار ميدهد. در اثر خراب شدن لولهي آب، زيرزمين پر از آب ميشود و مجبور
به تخليهي آن ميگردند. وقتي صندوقها را باز ميكنند، ميبينند محتوي آنها چندين
هزار نگاتيف شيشهاي است.
همهي اين نگاتيفها قريب به يك قرن بدون آسيب مانده بودند. ارنست هولتسر،
نگاتيفها را چنان با روي و قلع بستهبندي كرده بود كه حتي رطوبت و ساير عوامل آب و
هوايي در آنها مؤثر نميتوانستند شد، گوئي كه اين مهندس دورانديش، همهي اين حوادث
را پيشبيني كردهبود.
آنچه بر اهميت اين عكسها ميافزايد، تنها ارزش تاريخي آن نيست، زيروبمهاي جوانب
زندگي آنروز ايران نيز از ديد دوربين اين آماتور آلماني در امان نمانده است. ارنست
هولتسر، مردم را عكاسي كرده و زندگي آنها را روي عكس ثبت نموده است. او شرحي بر
عكسهاي خود نوشته است كه ارزش اين عكسهاي تاريخي را چندين برابر ميكند، مثلاٌ
مينويسد: «... در اصفهان 1456 رنگرز، 35 صحاف، 10 معمار، 10 خورجيندوز، 200
غلامزند حبشهاي و 350 زن خدمتكار زيباي سفيدپوست مشغول كار هستند...»
مجلهي كاوه، درصدد تهيهي بقيهي اين نگاتيفهاست و اميدوار است در آيندهي
نزديكي موفق به نشر كامل اين گنجينهي تاريخي بشود، كه سرنوشت، در يك گوشهي آلمان
براي ملت ايران نگهداشتهاست.
كشف يك گنجينه پربهاي تاريخي (2)
(ضيا رضوي .
نشريه كاوه . سال دهم ، شماره دوم و سوم ، 1351 ، شماره 41 و 42 ،
ص 12)
در شمارهي چهلم مجلهي كاوه، خوانندگان گرامي را با چند عكس تاريخي از ايران صد
سال پيش آشنا ساختيم. در اين شماره چند عكس ديگر از اين مجموعهي نقيس را كه
متأسفانه هنوز در دسترس مجلهي كاوه نيست، نسر ميدهيم تا با صفحاتي ديگر از تاريخ
معاصر ميهن خود آشنا شويم.
پيدا كردن كساني كه اين نگاتيفها پيش آنهاست، خالي از اشكال نبود، هفتهها كار و
كوشش لازم بود، تا از محل دقيق اين نگاتيفها با خبر شد. چندين نامه به كشورهاي
مختلف از جمله امريكا، هلند، و سويس نوشته شد.
تمام اين نامهها بلاجواب ماندند. گزارشات مختصري كه دربارهي اين عكسها
نوشتهشدهاند بسيار كم و همه بدون ماخذ دقيق هستند. نشاني نويسندهاي كه در يكي از
نواحي مرزي ايتاليا و سويس زندگي ميكند و با اين عكسها آشناست پيدا نشد. پس از
هفتهها تلفن، تلگراف و نامه پراني و كوششهاي بينتيجه تازه در آغاز كار قرار
گرفته بوديم. هرجا ردپايي بود، تعقيب شد و به نتيجهاي نرسيد. اين وضع پيچيده و
خندهآور با يك جرقهاي روشن شد. واقعاٌ وضع مضحكي بوجود آمده بود، مانند تشنگان لب
دريا به جستجوي اين عكسها كه در همين نواحي بودند، دست نياز به شهرهاي مختلف جهان
دراز كرده بوديم.
يكي از آشنايان كسي را ميشناخت كه با ديگري آشنا بود و اين نفر سوم بعلت علاقه به
تاريخ تلگراف و مسائلي از اين قبيل از وجود عكسها خبر داشت. و بدين ترتيب يك نشاني
بدست آمد ولي صاحب نشاني در مسافرت بود و ميبايست صبر كرد و به اضطراب نشست. در
اين فاصله آنچه كتاب دربارهي ايران از ده سال به اينطرف چاپ شده بود مورد بررسي
قرار گرفت و هيچ جا آثاري از اين عكسها پيدا نشد. تا سرانجام پس از دو هفته صبر و
انتظار ملاقاتهاي لازم صورت گرفت و اينك براي نوشتن اين مختصر به نوشتهها و
گزارشهاي دقيقتري دسترسي داريم.
بر اساس همين اطلاعات لازم است چند اشتباه مقالهي گذشته را اصلاح كنيم:
1 – برخلاف شايعات رايج، نوهي هولتسر از وجود اين عكسها با خبر بوده و آنها را
براي فروش به اروپا آورده است.
2 –تعداد اين نگاتيفها در حدود يكهزار است.
3 –اين عكسها تنها از مردم گرفته نشده، بلكه حوادث تاريخي ايران را نيز ثبت نموده
است.
4 –كيفيت فوتوگرافيك اين عكسها همه خوب و يكسان نيستند.
با ارتباطي كه اينك با صاحبان اين عكسها برقرار شده، اميدواريم هرچه زودتر تمامي
اين مجموعهي نفيس را كه براي ملت ايران اهميت و ارزشي بسزا دارد در دسترس عموم
قرار دهيم. ظاهرا بازماندگان مهندس هولتسر از لحاظ مالي وضع ناگواري دارند و با
فروش اين عكسها ميخواهند سروساماني به زندگي خود بدهند. گويا مجلهي لايف امريكايي
براي چاپ يك عكس صدوپنجاه دلار حق استفاده پرداختهاست. البته اين حق مسلم
بازماندگان مهندس هولتسر ميتواند باشد ولي ذكر اين نكته ضروري است كه اين آلماني
دقيق و صاحب شعور، با برداشتني اين عكسها قصد تجارت نداشته است و به طوري كه از
يادداشتهاي او بر ميآيد، تحولات شگرف آينده را نيز پيشبيني ميكرده و هدف او ثبت
اين اسناد تاريخي براي نسلهاي آينده بودهاست.
در عصري كه تحولات سريع جامعهي ايران سيماي سياسي ميهن ما را به كلي دگرگون ساخته
و پيشرفتهاي صنعتي و اجتماعي ايران يك پروسه عادي تلقي ميشود نگاهي به گذشتهي
نزديك و مقايسهي شرايط اجتماعي امروز با يكصد سال پيش آموزنده است. هم براي آنهايي
كه در صدر اين تحولات قرار دارند و هم براي آنهايي كه شيون شكايت و انتقادشان خارج
از ابعاد واقعبيني از سالها باينطرف گوشها را خراشيده و ميتراشد.
|