|
||
بهنام،
عيسي. "هنرنقاشي دردوران پادشاهي شاه
عباس بزرگ". دوره6، ش67و68 (ارديبهشت وخرداد47):
7-12، تصوير.
|
||
|
||
خلاصه:تاريخچه به سلطنت رسيدن شاه عباس،
اسامي هنرمندان نقاش عصر شاه عباس و
شاگردان بهزاد، ابداع شيوه نوين
درنقاشي بوسيله رضاي عباسي و آقارضا و زماني
كه طرح
بررنگ ارجح بود.
|
|
هنرنقاشي
در دوران پادشاهي شاه عباس بزرگ
دكتر عيسي بهنام استاد دانشگاه تهران
پس از مرگ شاه طهماسب وضع سياسي
كشور ايران به صورت خيلي بدي درآمده بود
ولي از آنجائيكه همواره خداوند حامي ايران
بوده است مجدداً با روي كار آمدن جوان 17
سالهاي كه بعدها شاه عباس بزرگ شد مملكت
نجات يافت . شاه عباس بزرگ (996 – 1039 هجري قمري ) در
هرات در روز اول ماه رمضان سال 978 هجري قمري
بدنيا آمد (16 بهمن) وي دومين فرزند خدابندة
بدبخت بود كه بعد از پدرش شاه طهماسب به
پادشاهي رسيد ولي سرداران قزلباش به او
فرصت پادشاهي ندادند . مادر شاه عباس
مهدعليا از يكي از خانوادههاي معروف
مازندران بود و ادعا ميكرد كه از خاندان
حضرت امير عليهالسلام است. او وقتي يكساله بود پدر و مادرش به
شيراز رفتند و آن كودك در هرات ماند و او را
بنا بر توصيه پدربزرگش شاه طهماسب به للهاي
بنام شاهقلي سلطان سپردند و اين لله
هنگام بپادشاهي رسيدن اسماعيل دوم در
تاريخ 984 هجري قمري بقتل رسيد و بنابر
دستور شاه اسمعيل علي قلي خان شاملو حاكم
خراسان مأموريت يافت عباس را بقتل برساند . عليقلي خان در انجام اين مأموريت
تعلل كرد و شاه اسمعيل دوم در تاريخ 985 كشته
شد . در آن موقع محمد خدابنده پادشاه شد و
مهدعليا از عليقلي خان خواست كه پسرش عباس
را به قزوين بفرستد ولي عليقلي خان كه
علاقه داشت كه شاهزادهاي از خاندان
پادشاهي را در اختيار داشته باشد از انجام
اين كار سرپيچيد . حكومت قزوين ناچار شد در
تاريخ 988 قشوني به هرات بفرستد تا عليقلي
خان را وادار به اين كار كند ولي عليقلي
خان آن قشون را شكست داد و شاه عباس را شاه
ايران خواند . محمد خدابنده ناچار شد با
قشوني به خراسان برود ولي جنگي بين او و
علي قلي خان در نگرفت و حكومت خراسان به
نام علي قلي خان تأييد شد و سمت للگي به او
داده شد . بعدها در ضمن شكستي كه از مرشدقلي
خان حاكم مشهد بعليقلي وارد آمد ناچار شد
عباس را به او بسپارد و كودك به مشهد آورده
شد . |
در اين موقع از مشرق و مغرب ايران
مورد خطر قرار گرفته بود . در مشرق عبدالله
خان ازبك به خراسان هجوم آورده بود و شهر
هرات را محاصره كرده بود و علي قلي خان
شاملو از شهر دفاع ميكرد . شاه عباس دير
رسيد و هرات به دست ازبكها افتاد و عسكريان
را بقتل رسانيدند و زنها را به اسارت بردند
و شهر را غارت كردند و وقتي شاه عباس به
هرات نزديك شد آنها با غنائم به محل اصلي
خود مراجعت كردند . شاه عباس دستور داد سرداراني را كه خيانت كرده بودند به قتل برسانند سپس مريض شد و ناچار شد مدتي بخوابد و ازبكها از اين فرصت استفاده كردند و پادشاهشان عبدالمؤمن بن عبدالله خان از بخارا حركت كرد و مشهد را محاصره نمود و پس از چهار ماه آنرا مسخر كرد (999) و تمام روحانيون شيعه را بقتل رسانيد و به مرقد مطهر بياحترامي كرد و آنرا غارت نمود و آثار گرانبهايي را كه در مدت چندين قرن در آن محل گرد آورده شد بود از بين برد . كتابخانه آستانه را نيز مورد تجاوز قرار داد . حتي بعضي قبرها مانند قبر شاه طهماسب را شكافتند و به استخوانهاي او بيحرمتي كردند . تعدادي زن و مرد و كودك و سالخوردگان را به قتل رسانيدند و پس از اينكه شهر را ويران نمودند عدهاي را اسير كرده بطرف بخارا روان كردند و شهرهاي هرات و نيشابور و سبزهوار و اسفراين نيز از خرابيهاي آنها مصون نماندند . هنگام به تخت نشستن شاه عباس شيروان
و گرجستان و ايروان و قراباغ و تبريز و
قسمتي از آذربايجان و لرستان و خوزستان
نيز به دست پادشاه عثماني افتاده بود . در تاريخ 995 سردار عثماني فرهاد
پاشا قشون ايران را در بغداد شكست داد و
گنجه و قراباغ را گرفت و تقريباً نيمي از
كشور شاه طهماسب به اين طريق از دست رفت . شاه عباس با سلطان مراد سوم در سال
999 صلح كرد و سپس به سركوب كردن مخالفان خود
دركشور پرداخت و به شيراز و كرمان و گيلان
و خرمآباد و لرستان لشكر كشيد و در سال 1007
به نيشابور و مشهد لشكركشي كرد و ازبكها را
شكست داد و هرات را متصرف شد و در سال 1090
آنها را از مرو نيز بيرون كرد و در سال 1011
تصميم گرفت بلخ را نيز متصرف شود ولي گرماي
شديد و امراض مسري صدمات زياد به لشكريانش
زدند و از اين لشكركشي نتيجه سودمندي
نگرفت . در تاريخ 1012 تبريز و نخجوان و
ايروان و گرجستان را مجدداً از سلطان
عثماني پس گرفت و كاپيتان پاشا شيغالهزاده
را شكست داد و از آن تاريخ شاه عباس همواره
در جنگ با لشكريان سلطان فاتح بود و
بالاخره در تاريخ 1022 در اسلامبول بين
سلطان احمد اول و شاه عباس معاهده صلحي
برقرار شد و آذربايجان و شيروان و ايروان و
كردستان و بغداد و كربلا و نجف و موصل و
ديار بكر رسماً جزو كشور ايران گرديد . |
راست
: صفحه اي از هفت اورنگ جامي ـ 964 در مشهد
نقاشي شده ـ يكي از زيباترين صفحات نقاشي
ايران و موضوع آن پياده شدن دو دلباخته به
جزيره خوشبخت است و از مقايسه آن با پياده
شدن عشاق در جزيره سيستر اثر نقاش معروف
فرانسوي ((واتو )) نمي توان خوداري كرد . ظرافتي
كه در اين نقاشي بكار رفته كمتر از ظرافت
استاد هنرمند فرانسوي نيست ـ فرير گالري
واشنگتن
چپ
: صفحه اي از ديوان حافظ ـ در اين مجلس
معاشقه يك دنيا هنر و شعر ديده ميشود و در
تاريخ 940 براي شاهزاده صفوي سام ميرزا مشوق
هنر و ادبيات تصوير شده . بعدها در زمان شاه
عباس دوم از اين مجلس بسيار تقليد شده ـ
مجموعه خصوصي در كمبريج |
شاه عباس در تاريخ 1032 قندهار را نيز
متصرف شد و با جهانگير پادشاه هند از در
دوستي درآمد و ضمناً امام قلي خان نيز با
كمك كشتيهاي انگليسي جزيره هرمز را پس
گرفت . شاه عباس در داخل كشور خود قدرتهاي
ملوكالطوايفي را از بين برد و به جاي
قزلباشها شاهسونها را بوجود آورد . وي چنين صلاح ديد كه اصفهان را به
جاي قزوين به عنوان پايتخت انتخاب نمايد و
از سال 1006 به بعد مشغول ساختن ابنيه و
كاخها و مساجد در آن شهر گرديد . در آن موقع
اصفهان 80000 نفر جمعيت داشت و در آن كاخي به
نام نقش جهان ساخته شده بود . شاه عباس نقشه
جامعي براي بزرگ كردن شهر ترتيب داد و
خيابانهاي وسيعي در آن قرار داد و پل
زاينده رود را ساخت و بازارهايي بوجود
آورد كه هنوز باقي است . و همانطور كه
ميدانيد عالي قاپو و مسجد شاه را در كنار
ميدان
[9] بزرگ شاه بنا نمود كه در زمان خود
جزو زيباترين ميدانهاي جهان بود . |
راست
: مجلس معاشقه كار يوسف الحسيني حدود 1040
هجري نقاشي شده . نقاش در زمان شاه عباس دوم
شهرتي داشت . 22
اثر به امضاي او اكنون در موزه هاي مختلف
جهان است . سبك كار او تقليدي از كار رضاي
عباسي است ولي به پايه زيبائي كار هاي
استاد نمي رسد . احتمال دارد كه تعدادي از
نقاشي هاي ديوار كاخ چهل ستون نيز از اين
نقاش باشد ـ مجموعه مرگان در نيويورك چپ
: از كتاب عجايب المخلوقات ـ تاريخ 1022 در
هرات تصوير شده ـ امضا ندارد ولي 20 سال بعد
از اين تاريخ معين مصور در خراسان صفحاتي
شبيه به اين صفحه به وجود آورد كه به منزلة
شاهكاري از هنر نقاشي ايران است ـ موزة
بالتيمور |
مقصود از بيان اتفاقاتي كه شاه عباس
را به آن درجه قدرت رسانيد و ايراني بوجود
آورد كه امروز ما به آن افتخار ميكنيم
اين بود كه خوانندگان متوجه باشند كه شاه
عباس فقط كارش اين نبود كه در خانهاش
بنشيند و بكار خوشنويسان و نقاشان بپردازد
. هنر ايران صرفنظر از وقايع سياسي راه خود
را پيش گرفته بود و هر روز به پيشرفت خود
ادامه ميداد . ديگر بهزاد سرپرستي نقاشان را
نداشت . شيخزاده شاگرد او هم اين دنيا را
وداع گفته بود . شيخزاده اهل خراسان بود و يكي از
شاگردان او او عبدالله مصور بود كه او هم
خراساني بود و از نقاشان معروف بشمار
ميرفت . آقا ميرك تبريزي هم شاگرد ديگر
بهزاد بود ، با اينكه بعضيها در اين گفته
ترديد كردهاند . سلطان محمد همكار بهزاد
بود و مدتي در زمان شاه طهماسب رياست
كتابخانه پادشاهي را بر عهده داشت . محمد
مذهب همزمان اين نقاش بود و تمام اينها به
سبك و شيوه بهزاد كار ميكردند . سلطان محمد
پسري داشت به نام محمدي كه شاگردش بود و
تخصص او در تهيه پشت جلدهاي رنگ روغني زير
لاك و نقاشي مجالس پرجمعيت بود .
[10]
اسكندر منشي نامي از او برده است . |
راست
: صفحه اي از قياس الا نبياي نيشابوري كه
حضرت موسي و هارون را نشان ميدهد . اثر آقا
رضا ـ در حدود 999 تا 1009 نقاشي شده ـ آقا رضا
غير از رضاي عباسي است كه در مقاله اي
جداگانه بايد از آن صحبت كرد . نقاش هم زمان
با شاه عباس و احتمال دارد قسمتي از نقاشي
هاي سقف عالي قاپو اصفهان از او باشد (
امضاء مشق آقا رضا در پائين صفحه ) –
كتابخانه ملي پاريس چپ
: صفحه مجزائي كه توسط آقا رضا نقاشي شده و
در سمت چپ صفحه نوشته شده ( مشق كمترين آقا
رضا |
ما فقط نام نقاشاني را كه در زمان
پيش از پادشاهي شاه عباس يعني در زمان شاه
اسماعيل و شاه طهماسب شهرتي داشتهاند
ذكر ميكنيم و اگر اين مقاله مورد پسند
بود ممكن است در شمارههاي آينده يكيك
آنانرا بطور مفصل بررسي نماييم . اين
نقاشان به ترتيب حروف الفبا به قرار زيرند
: احمد قاضي – احمد قزويني – احمد
شيخ – ابراهيم ميرزا – اسماعيل پسر شاه
طهماسب – بابا حاجي – بهرام افشار –
بهرام ميرزا – بهرام قلي افشار –
بهزادكمالالدين – برجعلي اردبيلي –
درويش حسين نقاش – درويش محمد مولانا –
درويش محمد نقاش – ديوانة تبريزي – دوست
ديوانه – دوست محمدبن سلمان نظامالملك
– زينالعابدين – جنيد – حبيبالله
مولانا اهل ساوه – حسن علي – حيدر علي –
حيدر دولت ميرزا محمد – حسين قزويني –
حسامالدين – عبدالعزيز – عبدالجبار –
عبدالصمد – عبدالوهاب – عبدالمعصوم
ميرزا – علي اصغر – علي دوست – علي بن
نظام – سياووش بيك – سلطان محمد – سراجالدين
قاسم – شاه محمد – شاه قلي – شمسالدين –
شيخ محمد مولانا – صادق بيك – شيخ كرماني
– شيخزاده – طهماسب شاه – كافي – كمالالدين
علي القفار – كمالالدين حسين – كمالالدين
مولانا – كمال تبريزي – ملك قاسم – ماني
شيرازي –
[11]
مقصود – ميرك آقا – مير مصور –
مير نقاش – مير سيد علي تبريزي – مير علي
مولانا تبريزي – مير محمد – ميرزا شاه
حسين – محمد علي – محمد هراتي – محمد معين
– محمدي – مظفر علي مولانا – مراد ديلمي
– نباتي تبريزي – نقدي بيك – ناصر خواجه
– ولي مولانا – يوسف ملا . بسياري از اين نقاشان در زمان شاه
عباس نيز زنده بودهاند و براي او كار
ميكردهاند ولي سبك كارشان بطور كلي
دنبالة سبك كار بهزاد و به شيوه نقاشان قرن
دهم در هرات و شيراز بوده است . در زمان شاه عباس از شيوههاي
قديمي تقليد ميشد ولي پيشرفتي در آن شيوه
حاصل نگرديد و نقاشان آن دوره جز روسازي از
كار استادان قديمي نميكردند . نقاشي رنگ و
روغني هنوز وارد ايران نشده بود و تنها
براي پشت جلدها و قلمدانها و جعبههاي
جوهرات از آن استفاده ميكردند . نقاشي
همواره با كمال ظرافت انجام ميگرفت ولي
پرسپكتيو مورد توجه نقاشان نيست . سايه و
روشن در نقاشي وجود ندارد و از تمام
تصنعاتي كه در آن زمان در نقاشي اروپا
معمول بود خالي است ولي آيا نقاشان امروزي
تصنعات را كنار نگذاشتهاند و مطابق
اصول نقاشي ايراني در عهد شاه طهماسب و شاه
عباس كار نميكنند ؟ ولي در عوض رنگهايي
كه نقاشان بكار بردهاند حتي براي
شخصي مانند شاردن كه نقاشي ايراني را سخت
تنقيد كرده است بسيار جالب بنظر آمده است . مسافران ديگري نقاشي ديواري كاخهاي
اصفهان را با ديدة عبرت نگريستهاند .
انگلبرت آلماني پزشكي بود كه همراه سفارت
شارل يازدهم پادشاه سوئد در زمان شاه
سليمان به ايران آمد . وي در كاخ چهلستون
مدتي دو تابلوي نقاشي ايران را كه مربوط به
تاريخ اين كشور بوده است نگريسته از تناسب
رنگهاي آن لذت ميبرد . در كاخ خلوت بيك
نيز نقاشيهاي ديواري توجه او را جلب
مينمايد . در دوران شاه عباس تحول فوقالعادهاي
در هنر نقاشي ايران بوجود آمد و روشهاي
جديدي پديدار شد . هنر نقاشي اروپايي بيش و
كم هنر نقاشي ايران را تحت تأثير قرار داد
و در اواخر دوران صفوي پرترهسازي با
تصويرسازي نيز معمول گرديد . امروز وقتي ما از نقاشان دوران صفوي
صحبت ميكنيم بيشتر نظرمان صفحات مصور است
ولي امرا و پادشاهان وبزرگان آن زمان از
نقاشيهاي ديواري كه تقريباً تمام ديوارهاي
داخل كاخهايشان را ميپوشانيد لذت
ميبردند . رضاي عباسي و آقا رضا سبك بخصوصي
بوجود آوردند كه در آن خط بيش از رنگ اهميت
داشت و با چند حركت قلممو دختران زيبايي
نقش ميكردند كه تمام خصوصيات زيباييهاي
زنان ايران در آن جمع بود و ضمناً حركات و
حالات اشخاص را مطالعه كردند . در واقع پيش از رضاي عباسي نقاشي
بيشتر جنبه تزييني داشت و به حركات و حالات
اشخاص كمتر توجه ميشد در حالي كه در دوران
شاه عباس به حالات و حركات اشخاص توجه ميشد
. بعلاوه سابقاً نقاشي براي تصوير
صفحات بود و بنا بر اين لازم بود ارتباطي
با متن كتاب داشته باشد ولي در زمان شاه
عباس صفحات نقاشي شده ارتباطي با متن
ندارد بلكه فقط براي حظ چشم ساخته شدهاند
. ذيلاً تمام نقاشان اين دوره را فقط
براي ذكر نامشان ارائه ميدهيم و شايد در
آينده توفيقي دست دهد كه آنها را يكيك
معرفي نماييم : آقانوبان كه با معين مصور كار ميكرد
– آقا رضا – اسدالله شيرازي – افضل توني
– بهرام عباسي – ذرويش حيدر – فيليپ آنژل
هلندي – حبيبالله مشهدي – حيدرقلي نقاش
– علينقي ابن شيخ عباس – عليقلي بك
چوبدار – عنايتالله اصفهاني – ژان نقاش
هلندي – ژول نقاش يوناني – كمال – خيرات
خان – لوبرون نقاش هلندي – لوكار نقاش
هلندي – ملك حسين اصفهاني – منوچهر – مير
يوسف – ميرزا محمد الحسن خاني – محمد علي
پسر ملك حسين اصفهاني – محمد اكبر – محمد
حسين – محمد مصور – محمد قاسم – محمد رضا
– محمد سليم تبريزي – محمد يوسف الحسيني
– محمد زمان – محسن – مظفر علي – معينالدين
– معين مصور – مراد ابن علي – پرويز – پير
محمد الحافظ – قاسم – قدرتالله – رضاي
عباسي – رضا فاريابي – رضاي مصور – صادق
بيك – صالح مذهب نقاش – شيخ عباسي – شيخ
محمد مولانا – سياوش بيك – سلطان علي
شوشتري . خوانندگان محترم ملاحظه فرمودند كه
در اين مقاله فقط نام نقاشان داده شده ولي
براي مطالعه كار هر كدام از آنها احتياج به
نشان دادن كارهايشان هست . متأسفانه ما از
كار تمام اين نقاشان عكسهاي قابل توجهي
نداريم كه در اين مقاله نشان بدهيم ، چون
اولاً قسمت عمده اين كارها در موزههاي
خارج از مملكت ماست و ما عكسي از آنها
نداريم و ثانياً گاهي عكسهايي كه در دست است
آنطور واضح نيست كه بتوان آنرا در اين مجله
نشان داد . در صورتي كه خوانندگان مايل باشند
ممكن است شرح حال هر يك از نقاشان را با
كارهايي كه از آنها باقي مانده و در موزههاي
خارجي است فقط نام ببريم ولي بنظر بنده
اينطور ميرسد كه اين كار براي خوانندگان
خسته كننده باشد . به هر حال در اين شماره
فقط چند عكس از بعضي از نقاشان معروف ارائه
داده ميشود و اضافه ميشود كه اين عكسها
در اصل رنگيناند و چاپ سياه و سفيد آن
آنطوري كه بايد زيبايي آنها را نشان
نميدهد . |